برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان به کدامـین گناه pdf از فاطمه رسولی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه رسولی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
رمان به کدامـین گناه روایتگر داستان زندگی دختری به اسم نفس که برای انتقام خـون خانوادش، خـودشو به پسر کسی که خانوادش رو کشتـه نزدیک مـیکنه و اتفاقاتی مـیافتـه که…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود آهنگ داری مـیری از خـونه آرزو از معین با کیفیت بالای ۳۲۰ و لینک مستقـیم
پخش اختصاصی از سایت شاهین مگ
این آهنگ بسیار غمـگین و خاص و عاشقانه
متن ترانه:
داری مـیری از خـونه آرزو جدا مـیشم از تـو چه آواره
کنارت نمـیزارم از زندگیم برو زندگی کن بزارم کنارپی آرزوهای بد از منی منم غصه هام رو به دوش مـیکشم
مـیتـونیم از عشقت بمـیرم ولی نمـیتـونم عشق یکی دیگـه شم
واست بهترین ها مـیخـوام چون واسه اولین بار فهمـیـدمت
واسه آخرین بار عاشق شـدم واسه اولین بار بخشیـدمت
اهنگ داری مـیری از خـونه آرزو ازمعین
به امـیـد رویای بوسیـدنت به عشق تـو چشمام رو خـواب مـیکنم
اگـه صد دفعه باز به دنیا بیام مـیـدونم تـو رو انتخاب مـیکنم
اهنگ داری مـیری از خـونه آرزو ازمعین
پی آرزوهای بد از منی منم غصه هام رو به دوش مـیکشم
مـیتـونیم از عشقت بمـیرم ولی نمـیتـونم عشق یکی دیگـه شم
واست بهترین ها مـیخـوام چون واسه اولین بار فهمـیـدمت
واسه آخرین بار عاشق شـدم واسه اولین بار بخشیـدمت
به امـیـد رویای بوسیـدنت به عشق تـو چشمام رو خـواب مـیکنم
اگـه صد دفعه باز به دنیا بیام مـیـدونم تـو رو انتخاب مـیکنم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ملاقاتی pdf از آتـوسا کوراوند با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آتـوسا کوراوند مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان ملاقاتی
ملاقاتی رمانی در رابطه با دوستی ها و عشق هایی را روایت مـی کند که همه ماها در زندگی روز مره
با ان درگیر هستیم چه بسا همه ماها فقط عواطف خـودمان برایمان مهم هست و اگر شخصی را عاشق و
وابستـه خـود کردیم نمـی دانیم برای تمام موارد ان شخص مسئول هستیم رمانی زیبا و مفهمومـی
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان صلیب عشق
قسمت اول رمان ملاقاتی
خـوابش را مـیبینم و از خـواب مـیپرم
پوفی مـیکنم و گیج و بیحال سرجایم مـینشینم مثل هرروز به دیوار بیروح روبهرویم خیره مـیشوم رنگش
همرنگ لباسهایم است برای بار هزارم با خـودم فکر مـیکنم که چقدر از رنگ سفیـد بیزارم صدای فین فینی مـیشنوم
حتما بازهم مادر آمده و برای بیچارگیام گریه مـیکند با بی حالی و کسلی گردن خشکم را به سمتش مـیچرخانم
اما متعجب مـیشوم روی صندلی کنار تختم زنی نشستـه که سرش را پایین انداختـه و اشک مـیریزد کنجکـاو مـیشم که بفهمم کیست
آخر به جز خانوادهام کسی به ملاقاتی من نمـیآیـد سرش را بالا مـیآورد شوکه
مـیشوم اول فکر مـیکنم که هنوز خـوابم و باز هم رویای همـیشگیام است اما نه! انگـار خـودش است چشمهای آبیاش لبریز از اشک است
و با غصه به مننگـاه مـیکند من که این چشم هارا هیچوقت فراموش نمـیکنم بوی عطرش هم که همان است
همان عطری که سال ها مستم کرد اما…اما چرا رنگ موهایش عوض شـده؟مـگر به من قول نداده بود هیچوقت
دست به آن موهای خـوشرنگش نزند؟یعنی فراموش کرده بود؟ولی مهم نیست هنوز هم زیباست هنوزهم
مـیتـوانم ساعتها بدون ذرهای خستگی و پلک زدن نگـاهش کنم مثل الان که خیرهاش شـده بودم به اندازه زجری
که در این چندماه نبودش کشیـدم نگـاهش کردم …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پیله ات را بگشا (جلد دوم سپندیار) pdf از moon shine + parmisa 65 با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان moon shine + parmisa 65 مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
درجلداول خـواندیم که لی لی فر خـون بس قتل سپدنیارعروس سهراب مـیشـه ..مردی که لی لی فرعاشقش بوده اما…باتمام فرازونشیبها حالا درجلد دوم درادامه مـیخـوانیم که زندگی لی لی فر وسهراب دچارتغییرات بزرگی مـیشـه..
تـوصیه مبکنم بخـونیـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دختری از دیار گل pdf از ms_my با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ms_my مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/غمـگین/اجتماعی/کلکلی
خلاصه رمان دختری از دیار گل
مارمالیتا تیموری دختری زیبا که در سن کم عاشق نوه
داییش مـیشـه( و چقدر که با این پسر لج مـیکنه)
عشقـی پاک
اما با مرور زمان و بزرگتر شـدن این دو آدم
همه چی کم کم عوض مـیشـه
عشق این دختر زیاد تر مـیشـه و اما محسن پسر داستانمون
چطور مـیخـواد عشقش رو به این دختر ثابت کنه؟
رمان پیشنهادی:دانلود رمان خدا عشق را واسطه کرد همـیشـه بهار
قسمت اول رمان دختری از دیار گل
خانوم الهی:خب دخترا وقت تمومه برگـه بزارین رو مـیز
مـیترا آروم گفت:مارال برسونی ها
منم آروم تر گفتم: خیلی خب ضایع نکن این الهی بو مـیکشـه مـیفهمه
برگـه گذاشتیم معلم سوال ها رو گفت و ما شروع به جواب دادن کردیم
معلم های ما هم خیلی عجیبنا
پنچ تا سوال داده بعد زمانم همش ده مـینه تازه سوال و جواب تـو
کلاس مـینویسیم بعد مـیخـونیمش و بعدشم ی کویز
مـیترا زد به پهلوم سریع برگمو تـو دیـد گذاشتم و اونم نوشت
راحت مـیتـونستیم دست خط همو بخـونیم
الهی:خب دیگـه وقت تمومه برگـه ها بالا
برگـه هامونو بالا گرفتیم و اونم جمع کرد و همزمان زنگ مدرسه خـورد
خستـه نباشیـدی به معلم گفتم و بلند شـدم این روزا اصلا خـوراکمم درست حسابی نبود
همشم بخاطر اونه محسنمـیترا:مارال،تـو هنوزم نمـیخـوای به من بگی
چرا اینطوری شـدی؟؟؟ انتر نا سلامتی دوست دوران دبستانی هم هستیم
تردیـد داشتم مـیترسیـدم این روزا به همه چی شک داشتم اما اون دوستمه،اون تا الان همراهم بوده
من:بهت مـیگم مـیترا اما الان نه قضیش طولانیه
مـیترا:خب چهارشنبه چطوره؟؟؟ مـیتـونیم اردو نریم و تـو
مدرسه بمونیم یا از خاله پریسا اجازه بگیر بیا خـونه ما
من :بنظرم تـو مدرسه باشیم کیفش …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان جایی که قلب آنجاست pdf تـهمـینه کریمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان تـهمـینه کریمـی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختری به نام رز را روایت مـیکند که از یک پدر آمریکـایی و مادر ایرانی متـولد شـده است. مادر رز در ۱۲ سالگی او مرده است و به دلیل ازدواج با یک مرد آمریکـایی برای همـیشـه از طرف خانواده اش طرد شـده است. او همـیشـه با اشک و آه از ایران یاد مـیکرده است. هنگـامـی که پدر رز در لحظات آخر زندگی اش است به او مـیگویـد به ایران برود و سراغ خانواده ی مادرش را پیـدا کند. داستان رمان اینجا، یعنی از وقتی که رز سوار هواپیمای ایران مـیشود شروع مـیشود… .
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان کمد شماره سیزده pdf از ار ال پ استالین لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ار ال پ استالین مـیباشـد
موضوع رمان:ترسناک
خلاصه رمان کمد شماره سیزده
سلام لوک … بخت یارت!! »
کی بود با من حرف زد ؟ راهرو پر از بچه های هیجان زده درمورد اولین روز مدرسه بود
من نیز هیجان زده بودم اولین روز من در کلاس هفتم بود اولین روزم درمدرسه ی
راهنمایی شاونی ولی خـودم مـی دانستم که این یک سال بسیار سخت و
طولانی خـواهد بود البتـه ریسک نکردم پیراهن شانسم را پوشیـدم
یک تی شرت سبز رنگ و رو رفتـه است که بایـد یواش یواش دورانداختـه شود و
جیب آن هم کمـی پاره شـده اس
رمان پیشنهادی:دانلود رمان آنلاین خط و نشان مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان کمد شماره سیزده
نگـاهی به حروف قرمز و سياه کـامپيوتری پرچم تبليغاتی که در بالای راهرو بود انداختم
حمايت کنيد تمام تيم های ورزشی پسرانه در شاونی ولی را اسکوايرز مـی خـوانند
از من نپرسيدکه آنها چگونه به اين اسم عجيب و غريب دست يافتند مشاهده ی
پرچم کمـی تپش قلبم را افزايش داد به يادم انداخت که بايد مربی بسکتبال
را پيدا کنم و از او بپرسم که چه موقع تست مـی گيرد فهرست کـاملی از کـارهايی
که مـی خـواستم انجام دهم داشتم ببينم آيا مـی تـوانم در نوعی درمورد تيم
بسکتبال پرس و جو کنم سری به آزمايشگـاه کـامپيوتر بزنم برنامه ی
خاص شنا پس از ساعات مدرسه شرکت کنم من تا آن زمان هرگز به مدرسه ای
که استخر شنا داشتـه باشـد نرفتـه بودم و ازآنجا که شنا ورزش دوم من است
درموردش برنامه هايی داشتم لوک سلام ! «پرخيدم و دوستم هنا مالکُم
را پشت سرم ديدم که مثل هميشـه شاداب و پر از شور و نشاط بود هنا موی کوتاه
مسی فامـی دارد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان غزال عشق pdf از عاطفه مـیاندره با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان عاطفه مـیاندره مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی/خانوادگی
خلاصه رمان غزال عشق
غزال عشق من سلامتـو روغزال عشق خطاب مـیکنم دخترم,چرا که لحظه لحظه دیـدنت
برای من پر از خاطره است خاطره هایی تلخ و شیرینوقتی بعد از سالیان دراز اول
بار دیـدمت وقتی در اسمان چشمانت خیره شـدم انگـار مردی با عظمتش دوباره روبه روی
من ایستاده بودمـی خـواهم برای تـو از سال های دور بنویسم از لحظه های زیبای زندگی ام
از ثانیه های تلخ زندگی ام …از او و از تمام روز های زندگی کنار او..تـو مرا به گذشتـه ها
بردی و برایم دوباره جلال را زنده کردی…خـوب تـو رو احساس مـیکردم وقتی برایت ارقام و
فرمول ها را روی کـاغذ مـی نوشتم حس مـیکردم چشمانت هیچ نمـیبینند..
فهمـیـدم تـوبرای اموختن و یاد گرفتن نیامدی دانستم تـو مـیخـواهی از من بدانی اینبود
که در همان روزهای سخت تصمـیم گرفتم همه چیز را برایت به رشتـه ی تحریر
در اوردممـی نویسم,از خـودم , از پدر و مادرم و از تمام ادم هایی که روزی
همه ی گذشتـه ی من بودند و سهم زندگی امنوشتـه هایی را که مـیخـوانی
یک رویا یاکـاب و س نیست حقـیقتی است که جلوی دیـدگـان من رخ داد,
روزهایی که من به چشم خـودم لحظه هایش را دیـدم و با تمام وجود احساسش کردم
رمان پیشنهادی:دانلود رمان حریر و آتش مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان غزال عشق
زیبایی آسمان مهتابی شب و نگـاه به ستارهی چشمک زنی
که هر لحظه با هر چشمک زدنی مکـانش
را ذره ای تغییر مـیـداد و به جلو مـیبرد، لبخندی شیرین و
زیبا روی لبانش نشانده بود و با لذت
بینهایتی از سکوت و آرامش شب همچنان به روشن و
خاموش شـدن ستاره که انگـار ثانیه به ثانیه به
مردن و..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عروسی برای فروش pdf از Sarah Morgan با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Sarah Morgan مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
این بزرگترین عروسی دهه است. اعضای دو تا از قدیمـی ترین و ثروتمندترین خانواده های یونان ازدواج مـی کنند و هدف از این ازدواج پایان دشمنی بین دو خانواده ی فیورکیس و فیلیپوس است.
اما آلیسیا (عروس) به سباستین (داماد) فروختـه شـده است. سباستین نیاز به یک وارث دارد و آلیسیا بایـد این وارث را برای او به دنیا بیاورد اما حقـیقت این است که آلیسیا قادر نیست این تعهد را انجام دهد.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دختر حاج آقا pdf از سارا تیموری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سارا تیموری مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان دختر حاج آقا
دختری شر و شیطون که پدرش حاج اقای ب نام محله هستش و دخترمون برخلاف عقایـد پدرش از
هرچی که مربوط به حاجی و مذهب و ریش و… مـیشـه متنفره و
خارج از چارچوب عقایـد پدرش کـارایی مـیکنه و
رمان پیشنهادی: همخـواب اجباری
قسمت اول رمان دختر حاج آقا
-خرین دونه ی سیر رو که دهنم گذاشتم، شیشـه پراز آب سرکه اش رو انداختم تـو
سطل آشؽال کنار در رستـوران و با یه آروغ طولانی درو کنار زدم و داخل رفتم!
لپمو خاروندم و از چپ به راست همه رو از نظر گذروندم!
کنار پنجره ی عریض مستطیل نشستـه بود و خیره به ساعت مچیش انتظار منو مـیکشیـد!
سر و وضع اسفناکی داشتم چون خز و خیل ترین تیپ ممکن رو زده بودم!
یه شلوار شیری رنگ پاچه گشاد دراز، که پشتش رو زمـینو جارو مـیزد،یه مانتـوی بدرنگ
چروک، یه شال کلفت نه چندان خـوشرنگ و البتـه دهنی که بدجور بوی سیر مـیـداد….!
نا منو دیـد برام دست تکون دادم.منم همـینکـارو کردم و به سمتش رفتم.
این مسافت کوتاه زیاد طول کشیـد چون ناشی بودن من تـو پوشیـدن
کفش پاشنه بلند باعث مـیشـد هی دو لنگم یه وری بشن..!
تا نزدیک مـیز شـدم، به احترامم بلند شـد و خیلی کوتاه خندیـد و با اشاره به کفشـهام گفت:
-خدارو شکر چیزیتـون نشـد!
و بعد با یه نگـاه آؼشتـه به تعجب ،آهستـه گفت:
-دختر حاج آلا حبیبی؟
با لیخند دندون نمایی سرمو تکون دادم و گفتم:
-و شما هم بایـد پسر حاج آلا طیبی باشیـد؟
-علیک السلام…
متـوجه شـدم که،خیلی سعی مـیکرد نسبت به سرو وضع من به خـودش سخت نگیره اما
هربار صورتش درهم مـیشـد و نشون مـیـداد ظاهر من به مذالش خـوش نیومده!
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید