0

دانلود رمان دختر حاج آقا  از سارا تیموری

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دختر حاج آقا pdf از سارا تیموری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سارا تیموری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان دختر حاج آقا

دختری شر و شیطون که پدرش حاج اقای ب نام محله هستش و دخترمون برخلاف عقایـد پدرش از

هرچی که مربوط به حاجی و مذهب و ریش و… مـیشـه متنفره و

خارج از چارچوب عقایـد پدرش کـارایی مـیکنه و

رمان پیشنهادی: همخـواب اجباری

قسمت اول رمان دختر حاج آقا

-خرین دونه ی سیر رو که دهنم گذاشتم، شیشـه پراز آب سرکه اش رو انداختم تـو

سطل آشؽال کنار در رستـوران و با یه آروغ طولانی درو کنار زدم و داخل رفتم!

لپمو خاروندم و از چپ به راست همه رو از نظر گذروندم!

کنار پنجره ی عریض مستطیل نشستـه بود و خیره به ساعت مچیش انتظار منو مـیکشیـد!

سر و وضع اسفناکی داشتم چون خز و خیل ترین تیپ ممکن رو زده بودم!

یه شلوار شیری رنگ پاچه گشاد دراز، که پشتش رو زمـینو جارو مـیزد،یه مانتـوی بدرنگ

چروک، یه شال کلفت نه چندان خـوشرنگ و البتـه دهنی که بدجور بوی سیر مـیـداد….!

نا منو دیـد برام دست تکون دادم.منم همـینکـارو کردم و به سمتش رفتم.

این مسافت کوتاه زیاد طول کشیـد چون ناشی بودن من تـو پوشیـدن

کفش پاشنه بلند باعث مـیشـد هی دو لنگم یه وری بشن..!

تا نزدیک مـیز شـدم، به احترامم بلند شـد و خیلی کوتاه خندیـد و با اشاره به کفشـهام گفت:

-خدارو شکر چیزیتـون نشـد!

و بعد با یه نگـاه آؼشتـه به تعجب ،آهستـه گفت:

-دختر حاج آلا حبیبی؟

با لیخند دندون نمایی سرمو تکون دادم و گفتم:

-و شما هم بایـد پسر حاج آلا طیبی باشیـد؟

-علیک السلام…
متـوجه شـدم که،خیلی سعی مـیکرد نسبت به سرو وضع من به خـودش سخت نگیره اما

هربار صورتش درهم مـیشـد و نشون مـیـداد ظاهر من به مذالش خـوش نیومده!

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان