0

دانلود رمان ملاقاتی از آتوسا کوراوند

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ملاقاتی pdf از آتـوسا کوراوند با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آتـوسا کوراوند مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان ملاقاتی

ملاقاتی رمانی در رابطه با دوستی ها و عشق هایی را روایت مـی کند که همه ماها در زندگی روز مره

با ان درگیر هستیم چه بسا همه ماها فقط عواطف خـودمان برایمان مهم هست و اگر شخصی را عاشق و

وابستـه خـود کردیم نمـی دانیم برای تمام موارد ان شخص مسئول هستیم رمانی زیبا و مفهمومـی

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان صلیب عشق

قسمت اول رمان ملاقاتی

خـوابش را مـیبینم و از خـواب مـی‌پرم

پوفی مـیکنم و گیج و بی‌حال سرجایم مـینشینم مثل هرروز به دیوار بی‌روح روبه‌رویم خیره مـیشوم رنگش

همرنگ لباس‌هایم است برای بار هزارم با خـودم فکر مـیکنم که چقدر از رنگ سفیـد بیزارم صدای فین فینی مـیشنوم

حتما بازهم مادر آمده و برای بیچارگی‌ام گریه مـیکند با بی حالی و کسلی گردن خشکم را به سمتش مـی‌چرخانم

اما متعجب مـیشوم روی صندلی کنار تختم زنی نشستـه که سرش را پایین انداختـه و اشک مـیریزد کنجکـاو مـیشم که بفهمم کیست

آخر به جز خانواده‌ام کسی به ملاقاتی من نمـی‌آیـد سرش را بالا مـی‌آورد شوکه

مـیشوم اول فکر مـیکنم که هنوز خـوابم و باز هم رویای همـیشگی‌ام است اما نه! انگـار خـودش است چشم‌های آبی‌اش لبریز از اشک است

 و با غصه به من‌نگـاه مـیکند من که این چشم هارا هیچوقت فراموش نمـی‌کنم بوی عطرش هم که همان است

همان عطری که سال ها مستم کرد اما…اما چرا رنگ موهایش عوض شـده؟مـگر به من قول نداده بود هیچوقت

دست به آن موهای خـوشرنگش نزند؟یعنی فراموش کرده بود؟ولی مهم نیست هنوز هم زیباست هنوزهم

مـی‌تـوانم ساعت‌ها بدون ذره‌ای خستگی و پلک زدن نگـاهش کنم مثل الان که خیره‌اش شـده بودم به اندازه زجری

که در این چندماه نبودش کشیـدم نگـاهش کردم …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان