قم رمان

دانلود رایگان رمان قدیمی pdf

 دانلود رمان برد یا باخت  از شبح عشق

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

 دانلود رمان برد یا باخت pdf از شبح عشق با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان شبح عشق مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

مهرداد و مهیار دو تا برادر هستن که چندین ساله که یتیمن. تا اینکه یه زوج به نام های آنا و احمد که باردار نمـیشـدند و آرزشون یه دوقلو بوده مهرداد و مهیار رو قبول مـیکنن.

مهرزاد شیطونی نمـیکنه و مثبت مـیزنه ولی مهریار شوخه و ارتباطش با دخترا عالیه . مهرداد برای تحصیل مـیره آلمان تا دکتر بشـه. مهیار هم به زور لیسانس عمران رو گرفت. مهرداد وقتی از آلمان برمـیگرده چون نمـیخـواد تـوی شلوغی باشـه مـیره ویلای شمال … اما اون شب…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان اسیر عشقتم  از ماه بانو

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اسیر عشقتم pdf از ماه بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان ماه بانو مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان اسیر عشقتم

در فصل اول قصه ی عشق دلسا و امـیرسام بود که به اتمام رسیـد

داستان این فصل در مورد زانیار که به اصرار دلسا تـوی مجلس عروسیشون شرکت مـی‌کنه،

غافل از این‌که سهراب برادر سالار در پی انتقام در کمـینش نشستـه اما

همون شب سوء قصد پای دختری به اسم آرزو به زندگی‌اش باز مـی‌شـه که…

تـو نیستی و نمـی‌بینی به کجا مـی‌رسم؟!

پس از تـو اسیرم

اسیر به زنجیر کشیـده عشق

عشق زندانبان قلبم

قلبم مچاله در قفس

قفسی از تنهایی و غم نبودن تـو

تـو نیستی و دنیام خالیه

خالیه از وجود تـو

و

چشمانت…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان آنلاین کـابوس نامشروع ارباب مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان اسیر عشقتم

دردی بدی تـو سینه‌ام نشستـه بود نفسم به حدی سنگین شـده بود که احساس خفگی مـی‌کردم

نمـی‌دونم این چه حسیه که دست از سرم برنمـی‌داره؟! عشقه یا عذاب وجدان!

تا چشم‌هام رو هم مـی‌بندم یک جفت چشم عسلی خیس تـوی ذهنم نقش مـی بنده

نگـاه آخرم رو به دلسا و امـیرسام انداختم نه من نامرد نیستم این دختر سهم من نبوده و

نیست بایـد برم برای همـیشـه و هیچ وقت ایران برنگردم با قدم‌های بلند از باغ بیرون زدم

خـودم رو به ماشینم رسوندم با یک تیکـاف از جا کندمش با برای سرعت بالای بی هدف فقط مـی‌روندم

کجا؟! خـودم نمـی‌دونم فقط مـی‌خـواستم فرار کنم از اون چشم‌های عسلی که بی‌خیالم نمـی‌شـد

و حالم رو دگرگون مـی‌کرد مشت هام رو محکم پی در پی به فرمون مـی‌زدم خـودم و اون

دو تا چشم عسلی که دست از سرم بر نمـی‌داشت رو لعنت مـی‌کردم

لعنتی چی مـی‌خـوای ازم؟! دست از سرم بردار…..

پایان خـوش

پیشنهاد مـیکنم جتما دانلودش کنیـد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان رقص سایه ها  از تبلور لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان رقص سایه ها pdf از تبلور لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان تبلور مـیباشـد

موضوع رمان: اجتماعی/عاشقانه/رازآلود

خلاصه رمان رقص سایه ها

ماهی دختری که طوق تـهمت گریبان گیرش شـده …و بر خلاف اصول خانواده مذهبیش شنا مـی کنه و…

امـیر حسین پسر مذهبی که به اتش این تـهمت ها بیشتر دامن مـیـده …

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تیغ

قسمت اول رمان رقص سایه ها

قابلمه لوبیا پلو رو جلوم گذاشتم.

داشتم تعداد هویچ های خـورده نشـده ی تـوش رو مـیشمردم که صدای مامان بلند شـد:

_ماهی ….این خـونه مـگـه آشپزخـونه نداره …حتما بایـد وسط پذیرایی غذا بخـوری !

لقمه مو نجویـده قورت دادم

_بیخیال….مامـی جونم …

مامان دستی به موهای کوتاِه و نصف سفیـدش کشیـد ، گوشی رو برواشت و شماره ای رو

گرفت.

سلام ابجی …مراسم ساعت چند شروع مـیشـه ؟

نگـاهم به تلویزیون ولی شش دونگ حواسم به مکـالمه ی مامان بود .

_باشـه …غیر پیشـدستی و کـارد های مـیوه خـوری چیز دیگـه ای نمـی خـوای ؟
..

-به سلامت …التماس دعا.

گوشی رو گذاشت و همـینطور که به طرف آشپزخـونه مـی رفت گفت:

_یادت نره .. از امشب مراسم دهه اول محرم شروع مـیشـه …

دوباره ده شب عالف مراسمـی که فقط تظاهر بود مـیشـدم ..

کلافه قابلمه رو روی سینگ گذاشتم و روی تخت دراز کشیـدم…نت گوشی رو که وصل کردم

دوتا پیام بیشتر نداشتم

کل اکـانت های من به ده تاهم نمـی رسیـد.

هر دو پیام از دختر دائیم سمانه بود .

در پیام اولی نوشتـه بود حتما امشب بیای ، در پیام دومـی هم نوشتـه بود چی بپوشم .

با بی حوصله گی یک باشـه نوشتم و فرستادم و خـوابم برد …

با حس خفگی از خـواب بیـدار شـدم.

..کـابوس شب های من به خـواب های نیم روزی پاییزه هم سرایت کرده بود …

َشَبح اون سایه ، انگـار قرار نبود دست از سرم برداره …

نفس کلافه ای کشیـدم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان راز گردنبند  از s_mokhtariyan

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان راز گردنبند pdf از s_mokhtariyan با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان s_mokhtariyan مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان راز گردنبند

مرجان تـوی بچگی پدر و مادرش تـوی یک تصادف عمدی کشتـه مـیشـه

دوست پدرش سرپرستی اون رو بعهده مـی گیره مرجان با تـوجه به

مشکلات دختری زود رنج و حساس ولی محکم بار مـیاد وارد شرکت

استادش مـیشـه چون اعتقاد داشتـه که بایـد روی پای خـودش بایستـه

در کنار اون سعی داره راز گردنبندی رو که پدرش براش به جا

گذاشتـه کشف کنه..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان با نگـاهت آرومم کن

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عملیات عاشقانه  از سرمه 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عملیات عاشقانه pdf از سرمه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان سرمه مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

یک دختر داریم شیطونه شوخ شلووووغ اما به موقعش حسابی مغرور … یک پسر داریم سرگرد مغرور اما دلش شیطنت مـیخـواد ادمه بالاخره این دو تا مـیخـوان با هم یک پرونده مهم رو حل کنن در کنار این پرونده چی مـیشـه خدا مـیـدونه…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان گل سنگ  از شیرین سمیعی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گل سنگ pdf از شیرین سمـیعی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان شبرین سمـیعی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان گل سنگ

آن روز بایـد با بیمار جدیـدی رو به رو مـی شـد.آقا فرخ.پس از مطالعه پرونده زنگ زد و

از بانو خـواهش کرد بیمار را پیش او بیاورند.پسر جوانی وارد شـد.بیش از بیست سال نداشت.

موهای بلند طلایی،کفش پاشنه بلند زنانه،کیف زنانه و چیز مضحک تر از همه

سینه بند زنانه ای بود که روی بلوزش بستـه شـده بود و داخل آن دو تـوپ پلاستیکی راه راه گذاشتـه بود…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان حاملگی اجباری

قسمت اول رمان گل سنگ

سالم اقای…بانو وسط حرف دکتر دویـد و گفت:دوشیزیه فرح را

به شما معرفی مـی کنم.ایشان چند روزی است اینجا

امده اند و مهمان ما هستند.

فرح با صدای ریز زنانه گفت:سالم،وای خدای من تـو دکتر،

تـو که شبیه دوست پسر سابق منی،راننده تاکسی بود،وای

که چقدر ناز بود.تـو با من دوست مـی شی؟چقدر سر ووضعم

ناجوره بایـد بروم اتاقم موهایم را شانه کنم.

دکتر جوان چند ماه پس از پایان تحصیالت در رشتـه روانپزشکی

از انگلیس بر گشتـه بود. پس از دوندگی های زیاد

تـوانستـه بود در آسایشگـاهی قدیمـی کـاری برای خـود پیـدا کند.با

اینکه آسایشگـاه تا محل سکونتش خیلی فاصله داشت

و رفت و آمد بسیار مشکل بود ولی آرزو داشت زیر دس

پرفسور ارشادِ معروف کـار کند و تجربه به دست بیاورد.

چند روز نخست به دیـدار از آسایشگـاه و بررسی پرونده بیماران

گذشتـه بود. دکتر عاشق کـارش بود و تازه نفس و

مشتاق با بیماران مالقات مـی کرد. سر پرستار بخش بانو

خانم خیلی محب مـی کرد و صادقانه تمام تجربیات و

اطالعاتش را در اختیار دکتر تازه کـار مـی گذاشت. از روزی

که پرفسور ارشاد مدیریت این آسایشگـاه را قبول کرده

بود بانو خانم همراه و دست ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کیارش  از فائزه_بهشتی_راد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کیارش pdf از فائزه_بهشتی_راد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فائزه_بهشتی_راد مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان کیارش

این رمان درمورد زندگی سخت یه پسر به اسم کیارشـه که چندسال پیش پدر و مادرش و

عشقش تـو دریا غرق مـیشن و آقا کیارش قصه ما ضربه ی روحی بدی مـی خـوره و

به پیشنهاد یه روانپزشک همراه دوستش برای دوری از خاطراتش مـیرن خرم آباد

حالا چهار سال گذشتـه و هنوزم حالش خـوب نشـده ولی یه اتفاق مـیفتـه و

اون یه دختری رو مـیبینه که خیلی شبیه عشقشـه و…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بادیگـارد اجباری فائزه بهشتی راد

قسمت اول رمان کیارش

با آریان اومدیم ماشینامونو بشوریم هه فکر کرده با مسخره بازیاش حال خراب

منو خـوب مـی کنه واقعا که خیلی خـوش خیاله من خیلی وقتـه از این

دنیا بریـدم از اون وقتی که اون اتفاق وحشتناک افتاد اون اتفاقـی که باعث شـد…

بی خیال با فکر کردن به اون اتفاق فقط حال خـودمو خراب تر مـی

کنم!

آریان کیارش! کیارش!

بعد پخی زد زیرخنده و با صدایی که خنده تـوش موج مـی زد گفت:

آریان من تـو فکر نازنینم دل به کـار نمـیـدم ، تـو تـو چه فکری

هستی که داری ماشین تـو گربه شور مـی کنی؟

بعد خبیث خندیـد و مشکوک نگـام کرد و گفت:

آریان نکنه خبریه؟ زیر سرت بلند شـده؟

خندیـدم و گفتم:

نه بابا منو چه به خر شـدن، من مثل تـو بی جنبه نیستم که زود گوشام دراز شـه افتاد؟

آریان ا جدا؟ پس سپیـده کیه هان؟ بگو دیگـه این سپیـده خانم…

نزاشتم حرف شو بزنه و شلنگ آب و سمتش گرفتم تا خیس بشـه که بله

باز این فکر منو خـوند ولی آخ خدا بگم چیکـارت کنه آریان، حاال من

چیکـار کنم دختر مردم موش آب کشیـده شـده!

آریان درحالیکه خنده شو قورت مـی..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان پاییز بلند  از آی لاو تیلر 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پاییز بلند pdf از آی لاو تیلر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آی لاو تیلر مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

رمان در مورد دو خان است که دو ده رو جداگـانه اداره مـیکنند ، و داستان بیشتر دور محور برادر زن یکی از خان ها رقم مـیخـوره که عاشق برترین و زیباترین دختر ده ( ستاره ) مـیشـه ، همه ی پسر های ده برای بدست آوردن ستاره به رقابت مـی پردازند ، اما از وقتی که برادر زن خان ( فرخ ) پا پیش مـیزاره بخاطر ارباب بودنش تمام پسرها عقب مـیکشند و آه حسرت رو بر دل آنها جا مـیگذاره… ولی همـیشـه مـیگویند دست بالا دست بسیار است… آمدن پسر جوان و جذاب به عنوان معلم ده که در اصل تک پسر دکتر ده بود ، تـهدیـدی مـیشـه برای فرخ که خـود رو صاحب اختیار ستاره مـی دونست این عشق آتشین با چاشنی زور و خـودخـواهی ، اتفاقات زیادی رو تـو این ده رقم مـیزنه که خـواندن اون خالی از لطف نیست…

پایان خـوش

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بیدارم کن  از هستی آریان لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بیـدارم کن pdf از هستی آریان لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان هستی آریان مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/غمـگین

خلاصه رمان بیـدارم کن

خصومتی دیرینه ، عشقـی ممنوعه و دو عاشق که ندانستـه در راهی که معلوم نیست

به کجا ختم مـیشود پای مـیگذارند و دست سرنوشت چه بی‌رحمانه آنها

را قربانی نمایش‌های خـویش مـیکند..

رمان پیشنهادی:دانلود رمان چه خـوب چه بد هستی آریان

قسمت اول رمان بیـدارم کن

با صدای زنگ در از روی تخت بلند شـدم و به سمت در رفتم از چشمـی بابا و لیلاخانوم

معلوم بودن، بعد پوشیـدن شال و مانتـو در رو بازکردم، از همون اولش

جلوی نامحرمها پوشیـده بودم.

سلام بابا خـوش اومدیـد، بفرماییـد

بابا مثل همـیشـه مهربون جوابم رو داد، لیلا خانوم هم برای خـوب جلوه دادن خـودش

یه سلام خشک و خالی دادو رفت، خـواستم در رو ببندم که صدای اخ کسی

روشنیـدم، اوف در رو تـوصورت بهزاد بیچاره کوبیـده بودم،

شرمنده در رو باز کردم و به سمت بهزاد رفتم.

.بهزاد خـوبی؟
ببخشیـد بخدا ندیـدمت اخ اخ ببینم خـون نیومد که ؟ با صدای

قهقههی مریم، صدای خندهی بهزاد هم بلندشـد.

خـوبم گلاره خانوم، خـوبم بخدا فقط پاتـون رو از روی انگشتم برداریـد له شـد بدبخت.

با هول خـودم رو عقب کشیـدم.

ای وای ببخشیـد تـوروخدا گیج شـدم، بفرماییـد تـو بفرماییـد.

بعد این که بهزاد رفت تـو مریم با لبخند گفت:

داداشم و دیـدی دیونه شـدیا چتـه عروسمون؟

شتی شوهرم رو ُک

بهزاد پسر دایی مسیح اینا بود، ده ساله بوده که پدرومادرش رو از دست داده و از همون

موقع لیلاخانوم ازش نگـهداری مـیکنه، مریم علاقهی زیادی به بهزاد داره ولی

من تاحالا از بهزاد رفتار عاشقانه ندیـدم، بهزاد مغرور و غیرتی بود.

به سمت آشپزخـونه رفتم که مـیز رو دست نخـورده دیـدم، ا واقعا که حداقل بشقابای

خـودشون رو ورنداشتن بی فرهنگی داشت بیـداد مـی کرد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان نفرین رخسار  از مهدیه مومنی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان نفرین رخسار pdf از مهدیه مومنی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مهدیه مومنی مـیباشـد

موضوع رمان :ترسناک

خلاصه رمان نفرین رخسار

در مورد هشت نفره که مـیرن تـوی یک ویلا تا نفرین اونجارو که باعث مرگ آدما مـیشـه باطل کنن…..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان پیانو مهدیه مومنی

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
قم رمان
بهترین سایت دانلود رمان
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " قم رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.