قم رمان
دانلود رایگان رمان قدیمی pdf
دانلود رمان نیمه پنهان ماه  ازصنم.آ 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان نیمه پنهان ماه pdf ازصنم.آ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان صنم.آ مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

داستان راجب یه خانواده شاد و ثروتمنده که یه طوفان این خـوانواده رو از هم مـیپاشـه، بعد از سالها پسری طرد شـده از خانواده برمـیگرده تا سهم خـودشو پس بگیره اما …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دریاچه قو  از مهسا نجف زاده

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دریاچه قو pdf از مهسا نجف زاده با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مهسا نجف زاده مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/غمـگین

خلاصه رمان دریاچه قو

مرد با گـام هایی آهستـه و یکنواخت شیب ملایم تپه پشت ویلا را بالا مـی رفت .

رد نیم بوت ها قهوه ای رنگش کنار جای پای کوچک و ظریف زنی روی زمـین سفیـد شـده از

آخرین برف زمستانی قرار مـی گرفت که در بالاترین قسمت تپه پشت به او ایستاده بود

به نقطه ای نامعلوم خیره نگـاه مـی کرد . شایـد به درخت های لخت و سپیـد پوش خیره شـده بود یا

به ابرهای خاکستری در هم پیچیـده که آبی آسمان را پشت خـود پنهان کرده بودند .

رمان پیشنهادی:دانلود رمان چیزهایی هم هست مهسا نجف زاده

قسمت اول رمان دریاچه قو

باد موهای زن را به آشوب کشیـده بود . گونه های گلگون، چشمانی خمار و لب هایی کبود .

مرد مقابلش قرار گرفت و با مکث کوتاهی فاصله یشان را کم کرد . دستان بزرگش به دور اندام لرزان زن

حلقه شـد و لبانش روی موهای او ثابت ماند . زن چیزی زیر لب زمزمه کرد و حلقه دستان مرد تنگ تر شـد .

موهای زن در هوا پریشان بود و حلقه دستان مرد تنگ تر شـد . زن چشمانش را بست و حلقه دستان

مرد تنگ تر شـد . زن در آغوشش جای داشت، مرد مـی لرزیـد و مـی خـواست حلقه دستانش را تنگ تر

کندﻣﻮﻫﺎﻳﺶ را ﻧﺮم و ﺳﺮﻳﻊ ﺑﺎﻻي ﺳﺮ ﺟﻤﻊ ﻛﺮد و ﻛﻼﻓﻪ ﻟﺒﻪ ي ﺑﻠﻮز اﺳﺘﺮچ ﺳﻴﺎه رﻧﮕﺶ را ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻛﺸﻴﺪ . ﺗ

ﻤﺎم ﻃﻮل ﻣﺴﻴﺮ در ﺗﺎﻛﺴﻲ ﭼﺮت زده و ﺳﺎﻣﺎن را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻓﺤﺶ داده ﺑﻮد .

ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺧﻤﻴﺎزه اي ﻃﻮﻻﻧﻲ روي زﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺖ و ﭘﺎﻫﺎﻳﺶ را دراز ﻛﺮد .ﻫﻔ ﻓﻘﻂ دو ﺘﻪ از

ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﻣﺪرﺳﻪ ﻫﺎ ﻣﻲ ﮔﺬﺷﺖ و ﺧﻴﻠﻲ زود ﺑﻪ دﻳﺮ شـدن..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان شراب تلخ  از پردیس نیک نام

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شراب تلخ pdf از پردیس نیک نام با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پردیس نیک نام مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان

خالی بودن هم گـاهی خـوب است!
حتی برای قاب عکس ها
هر آنچه را که باب مـیل خـود دانی در آن نقش مـیزنی همان لبخند های سه نفره که من هرگز نداشتمش.
به آن چه مـیگفتند؟! گمان مـیکنم خانواده بود.
آرزو های من حالتان در قبرستان دلم خـوب است؟
ناراحت نباشیـد. خـودم هم چندین سال است که مدفون شـده ام…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تندیسگر عشق  

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تندیسگر عشق pdf مونیکـا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مونیکـا مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان تندیسگر عشق

داستان درمورد پسری به اسم سعیـد که جز بچه های انقلابی هستش و

عاشق دختر یکی از تیمسار های ارتش مـیشـه و .

دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو

متن اول رمان تندیسگر عشق

پشت پنجره ایستاده است

چشم های درشت و زیبایش از شادی مـیـدرخشـد

به استخر بزرگ و پرآب درون حیاط چشم مـیـدوزد،نگـاهش را تا

درخت کنار باغچه امتداد مـیـدهد

نسیم پاییزی پرده سفیـد پنجره را روی او مـیلغزاند.

عطر گل های یاس مشامش را پر مـیکند

صدای آیفون در عمارت مـیپیچد و او به سمت آیفون

مـیرود مادر وپدر را که مـیبیند در را باز مـیکند وبه سمت

در ورودی مـیـدود.

مادر و پدر هردو وارد خانه مـیشوند و مهرسا خـودش را پ

درش آویزان مـیکند که صدای داریوش بلند مـیشود

به خشک بودن پدر عادت دارد ولی اورا باز هم دوست دارد و

خجالت نمـیکشی مثال بزرگ شـدی و ۶۶سالتـه

دلش برای اوتنگ مـیشود

گونه پدر را مـیبوسد و پدرش هم با همان جدیت همـیشگی گونهسالم دلم براتـون تنگ شـده بود

اش را مـیبوسد و بدون هیچ حرفی به طرف پذیرایی مـیرود.

به سمت مادرش مـیرود .مادر اما با محبت تر نسبت به پدر

او را درآغوش مـیگیرد و مـیگویـد

وسپس گونه مادر راهم مـیبوسدسالم مامان جونمسالم عزیزم

-دانشگـاه خـوب پیش مـیرهبه یاد شیطنت هایش با بچه های اکیپشان که مـی افتد

لبخندی مـیزند و مـیگویـد

مادر با لحنی کمـی نگران مـیپرسدعالی مامان عالی

خانه اش ،خانه زیبایی بود که پدرش بعد قبولی در

دانشگـاهتنهایی که تـو خـونه نمـیترسی؟

اصفهان آن هم دندانپزشکی برایش خریـده بود

پدرش هرچقدر محبت خرجش نمـی کند در عوض اورارا از لحاظ

مالی بی نیاز کرده است

به سوال مادرش پاسخ مـیـدهد و مـیگویـد اما من

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آمدی جانم به قربانت  از مریم پریزاد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آمدی جانم به قربانت pdf از مریم پریزاد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مریم پریزاد مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان آمدی جانم به قربانت

یک تنهایی مخرب و یک حس عاشقـی!حس نفرت و حس شکست خـوردن

دختری که شکست خـورده ی تقدیره نه مادری و نه پدر خـوبی والدینی که

دخترشونو به حراج مـیذارن!یه حراج واقعی و دنیوی! و دختری که برای نجات از

این حراج چه صدمه های که بهش وارد نمـیشـه و اون باز هم مثل یک مرد مـی ایستـه!

و پسری که از لحظه به لحظه ی زندگیش یاد گرفتـه استفاده مفیـد کنه و

از همشون بهره ببره و الان که ۲۵ سال داره یک دکتره!

یه دکتره روانکـاو!پسری که یه شکست بزرگ در زندگیش داشتـه شکستی بنام طلاق!

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تـوهمـی عاشقانه مریم پریزاد

قسمت اول رمان آمدی جانم به قربانت

پسري که بعد از ۲۵ سال مـیفهمه کسی که یه عمر برایش پدري مـیکرده در واقع عموي او بوده .

و اما دختري بنام آدیسا که در دنیاي مجازي با پسري بنام پارسه آشنا مـیشـه و دل بستـه ي او

مـیشـه اما نمـیـدونه این پسر حقـیقـی هست و یا .

و یک دختره دیگر که شنل مشکی رنگی به سر مـی اندازد و شب هاي بارونی با سیم هاي گیتارش

صداي زیبایش را رها مـیکند .

و پسري که محوه این صدا مـیشود و دل تنگ صدایش!

اما همه ي این ها به کنار .

فرهاد تـوانا .شیطانِ(!)داستانِ من هم به کنار .

_ استاد اگـه شما به این جوجه دخترا اینقدر رو ندین اینطوري نمـیشن!

با غیض صندلیمو دادم عقب:

_ مثلا بفرماییـد چه ربطی به استاد داشت این موضوع آقاي پروفسور بعد از این؟

با این لقب آخرم بعضی از بچه ها زدن زیر خنده که باعث شـد سالاري با حرص رو کنه به من و بگـه:

_ مثلا ربطش….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دشمن عشق  از پرنا اسدی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دشمن عشق pdf از پرنا اسدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان پرنا اسدی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان دشمن عشق

ماندانا دکتری به ظاهر شاد در بیمارستانی پر ماجرا کـار مـیکند…

با دوستان خـود روزهای متفاوتی مـیگذراند ولی یک روز با

این روزها متفاوت است و ماندانا در مسیر ازدواج به دام مـیوفتد…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوره زار معصومه آبی

قسمت اول رمان دشمن عشق

ساعت ده و سی دقـیقه دینگ دنگ دینگ دنگ دین

یه چشی به ساعت بیـدار باشم نگـاه کردم و غر غر کردم:

با دست محکم رو دکمش زدم و خفش کردم خمـیازه ی بلندیتـو روح سازندت

کشیـدم و دوباره پتـو رو تا سرم کشیـدم دوباره داشت چشمام

گرم مـیشـد که صدای تق تق در اتاق رفت رو مخم بعد صدای

بلند بی بی کلا اون یه ذره خـوابمو پروند:

-مانی بیـدار شـدیـدیگـه به بیـدار باش بی بی گل نتـونستم حرفی بزنم با صدای

گرفتـه گرفتم:

-بی بی جون ماندانا بزار یکم بخـوابم

-خـواب بسه بلند شو ننه تنبل شـدی امروز

درو باز کرد و چشاش شـد قد نلبکی به من که سرمو از زیر پتـو

بیرون اورده بودم نگـاه کرد و گفت:

-اینجا اتاقه یا سنگر جنگ؟پاشو ننه بلند شو صبونه بخـور و

اتاقو مرتب کن زشتـه برا دختر سن تـو

یه چشی بهش نگـاه کردم و باز پتـو رو روی سرم انداختم صدا

پاش وغر غراش با هم قاتی شـده بود

-انگـار داری با سنگ حرف مـیزنی

پتـو رو محکم کشیـد کنترل نشـده داد زدم

اه بی بی ولم کن اخمـی کرد و گفت:

َش – بلند شو ببینم دلیل نمـیشـه صبح نمـیری فت تا لنگ ظهر

بخـوابی

اخمام جاشو به خنده داد نیم خیز شـدم و لپ پر چروکشو رو

بوسیـدم و گفتم: بی بی فت ن

منو از خـواب پاییزیم بیـدار کنی؟دیشب..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زندگی دلناز  از نادیا_آ 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زندگی دلناز pdf از نادیا_آ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نادیا_آ مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

دلناز ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﻟﻨﺎﺯ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺗﻮﯼ ﺷﻬﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ …ﺩﺭ ﻣﯿﻮﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺷﺨﺼﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﺪﻩ … اگر نیایی…چه کرده ای با دلم ، حالم مثل گذشتـه نیست ، از یک سو تنها هستم و از سوی دیگر  تنهایی در کنارم نیست … دلتنگی مـی آیـد به سراغم و زندگی ام یک لحظه آرام نیست…هر لحظه بی تابم ، در قفس نشستـه ام اما…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سه دخیه شیطون بلا  از سمانه قربانی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سه دخیه شیطون بلا pdf از سمانه قربانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان سمانه قربانی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

سه تا دختر تنها که هر کدوم با اتفاق هاییه بدی خانواده هاشونو از دست دادن و به خاطر اینکه پول دربیارن از ادماییه پول دار دزدی مـیکنن و خیلی شلوغ هستن این سه تا دوست، دوست که نه خـواهر که تـو یه اتفاق با سه تا پسر آشنا مـیشن و….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان من دخترم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان من دخترم Farzaneh_sgs pdf با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان Farzaneh_sgs مـیباشـد

موضوع رمان :اجتماعی/درام/تراژدی

خلاصه رمان:

از گوش کردن به حرف‌های من ترسی نداشتـه باشیـد. من مانند کسی هستم که در جوانی مرده باشـد زندگی من مـی‌تـوانست خیلی بهتر باشـد ولی حالا تغییر کرده است.تـو دنیای شادو زیبای کودکـانه‌ام بودم دغدغه‌هایم چیزهایی مثل داشتن یک دوست/////

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دختر نقاب دار  از آمنه آبدار

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دختر نقاب دار pdf از آمنه آبدار با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان آمنه آبدار مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/پلیسی/جنایی/مافیایی

خلاصه رمان دختر نقاب دار

 روایتگر زندگی آنالیا محبی خلافکـار و رئیس بزرگترین باند قاچاق مواد زندگی این دختر سراسر رازه!

با نفوذ سه پلیس به باند، متـوجه چیز های عجیبی در مورد زندگی این دختر مـیشن و

جالبترینش هویتشـه چون هیچ کسی به اسم آنالیا محبی در هیچ کشوری نیست و

هنوز هم اونا در تلاش برای شناختن این دختر هستند //

رمان پیشنهادی:دانلود رمان مجرم عاشق آمنه آبدار

قسمت اول رمان دختر نقاب دار

محکم و ج د ی وارد عمارت عبا سی ها شـدم قدم هام رو محکم بر م ی داشتم و

اخم هام مثل همـیشـه ، وسط پیشون یم جا خـوش کرده بود

وقت ی وارد سالن مهمون ی شـدم، همه نگـاه ها رو به سمت خـودم

کشیـدم ول ی حت ی کوچک تری ن تـوجه ی بهشون نکردم با صدای ساشا به طر فی که

اون بود چرخیـد م و منتظر نگـاش کردم؛ با ی ه حرکت جنتلمنانه دستم رو گرفت و بو سی د

لبخن د خـوشکلی زد که دندون های سفی د و ردیف ش رو نمایان کرد و گفت :

سلام، آنا جان

گفتم : ، بر خلاف استقبال گرم اون، جایستاددی و بدون هیچ عطوفتی

آنالیا هستم

_ ول ی برا ی من همون آنایی

پوزخن دی زدم و گفتم :

من برای هیچ کس آنا نیستم

ساشا که دی د کم نمـیارم و با حرف زدن با من به چی زی ن

مـی رسه، با گفتن فعلا، ازم دور شـد و رفت

وقت ی ساشا رفت، به سمت ی کی از مـیز ها ی خال ی رفتم و نشستم؛ به محض

نشستنم ی ه خدمتکـار، با ی ه سین ی پر از مشروب، بالای سرم …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
قم رمان
بهترین سایت دانلود رمان
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " قم رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.