قم رمان
دانلود رایگان رمان قدیمی pdf
دانلود رمان پایگاه ویژه اثری از سارا هاشمی
خلاصه کتاب
میان سیاهی مطلق بود، نفس عمیق کشید اما جز بوی تلخ خون، هوایی عایدش نشد. مردمک هایش میان کاسه ی چشمانش می گشت اما، چیزی جز همان سیاهی یک دست نبود. دوست داشت فریاد بزند، گرچه صدا نداشت. حنجره اش شبیه سیاه چاله ای در دور افتاده ترین زندان دنیا بود. این قدر بو تند و زننده بود که با هر بار نفس کشیدن، گویی ریه اش را پر از خون می کردند. کم کم طعم شور و مرده اش را هم روی زبانش حس کرد. نفس های گرمی روی صورتش نشست…
موضوعات
درباره سایت
قم رمان
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " قم رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.