خلاصه کتاب
انجامش دادم. با یه میلیاردر ازدواج کردم. من دلایل خودمو دارم. اخرین چیزی که انتظارشو داشتم احساس مالکیت بود. ممکنه عهدهائی بسته باشم، ولی مصمم که خودم باشم. ولی قوانین اون داره تو دنیای من مسلط میشه. ولی از اون دسته دخترائی نیستم که اطاعت کنم. فقط یه مشکل وجود داره. من ممکنه عاشقش بشم. اصلا نمیدونم این ازدواج چطور قراره پیش بره، اگه خودم دست نگه دارم وقتی با لذت های کثیفش منو از پا درمیاره اونوقت تا اخر عمر ادامه پیدا میکنه…