دانلود رمان مقلوب از مونا امین سرشت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
گرشا بلورچیان وارث بی چون و چرای کارخانه و تشکیلات بلورچیانه، وارثی که به خاطر مشکلات جسمیش نیاز به درمان داره، ولی با وضعش کنار اومده و به این کار تن نمیده! اما حضور غیرمترقبهی دیار توی زندگیش باعث تغییراتی میشه که در برابرشون کاری از دستش برنمیاد. و حالا دیار محکوم به انتخابه، انتخاب بین عشق و نفرت…
خلاصه رمان مقلوب
هرچه به سمت انتهای راهرو قدم برم داشتم تمام نداشت. ته آن راهروی خلوت، سکوتی به رنگ مرگ پرواز می کرد. دو در به هم چسبیده، با یک علامت اش بدجور توی بزرگ ورود ممنوع که بدقوارگی اش بدجور توی چشمم می زد روبه رویم قرار داشت. اصلا من اینجا چه کار می کردم؟ سکوت راهرو با صدای زنی که پشت بلندگو تند و شتاب زده چیزی می گفت که مغز ارور داده ی من معنی اش را نمی فهمید، شکست و بلافاصله چند زن و مرد سفیدپوش و سورمه ای پوش از کنارم رد شدند.
حتی یکی دو نفرشان به من تنه زدند، بس که حضورم آن جا ناملموس بود و به آن فضا نمی آمد. همه شان از بین دو لنگه در انتهای راهرو رد شدند و باز همه جا ساکت شد بالاخره رسیدم. دستم را روی شیشه ی مات گذاشتم، شاید کسی دلش به حال من هم بسوزد و در را برایم باز کند. برای من که آن لحظه فقط دلم می خواست یک نفر، از پشت آن در بیرون بیاید و بگوید: «برای چه اینجایی؟» یا «کسی که به دنبالش آمدی حالش خوب است»…