دانلود رمان عاشقانه , ایرانی ققنوس من اثری بینظیر از لیلا حمید رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : ققنوس من
تعداد صفحه : در حال پارت گذاری
نویسنده : لیلا حمید
ژانر : عاشقانه , ایرانی
دانلود رمان ققنوس من اثر لیلا حمید به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان درققنوس من خلاصه رمان
فاقد خلاصه
گوشه ای از رمان ققنوس من
به درختچههای وسط اتوبان که با سرعت از جلوی چشمم رد میشدند مینگریستم. سنگینی نگاه آقاداریوش را از آینهی وسط ماشین احساس کردم. ندیده میدانستم گره کوری بین ابروانش انداخته و آنها را تابهتا کرده است. خط عمود بین دو ابرویش یادگار اخمهای همیشگیاش بود. حیف از پریوش با آن چهرهی زیبا برای این پیرکی بیریخت اخمو! قدیمیها راست گفتهاند “سیب سرخ مال دست چلاقه!” یکی از سرگرمیها و فانتزیهای دوره نوجوانیام تصور رابطه عاطفی افراد بود. رابطه عاطفی در حد کلام و بوسه و نوازش، نه بیشتر! هیچ وقت نتوانستم آقاداریوش را در چنین موقعیتی تصور کنم. احتمالا به جای طلب بوسه، پشت دستش را جلوی پریوش میگرفت تا همسرش بر آن بوسه بزند! به او نمیآمد قربانصدقه زنی، حتی همسرش برود. احتمالا میگفته “خانم، افتخار میدم امشب در رکاب ما باشید!” اگر کسی میتواند “فیدل کاسترو” را در حال معاشقه و ناز خریدن تصور کند، آقاداریوش را هم میتواند در آن موقعیت متصور شود.صدای خانومی حواسم را از تجزیه و تحلیل کیفیت معاشقه پریوش و آقاداریوش پرت کرد. مخاطبش من بودم. همان حرفهایی که در طول سه چهار روز گذشته چندین بار گفته بود را داشت مجدد بیان میکرد: _رخسارهجان… دیگه نگم بهت… حواست رو جمع کن. الان مملکت بهم ریخته. همه جا شلوغ شده… شور جوونی نگیردت پاشی بری تو خیابون! یه وقت نری بالكن از درگیریا فیلم بگیری بفرستی واسه شبکههای اونور! نری اینترنت سرچ کنی که چه خبره! هر خبری هست، ربطی به ما نداره. دوستات هم اگه زنگ زدن بهت، شیرت کردن که بریم تظاهرات چی میگی؟ تبسمی کردم و برای صدمین بار گفتم: _میگم منی که نرفتم رأی بدم ربطی بهم نداره کی رئیسجمهور شده که الان سنگ کسی رو به سینه بزنم و بخوام رأیم رو پس بگیرم… خیالتون راحت خانومی. الان سرعت اینترنت رو در حد لاکپشت پایین آوردن. فیسبوک هم که فیلتره… خانومی چپچپ نگاهم کرد: _تو هم که فیلتر رو دور نمیزنی! چشم در چشمخانه چرخاندم و گفتم: _به جان خودم، این دو تا که سهله، قشونکشی بین مالکاشتر و عمروعاص هم باشه، من فقط تماشاچیام. نمیرم تو گود. خیالتون راحت. خانومی همچنان نگران بود؛ تعارف کرد: _میخوای نرم و پیشت بمونم؟ دلنگرانتم! تعارف شاهعبدالعظیمی که شاخ و دم ندارد. ساعتی دیگر هواپیمایش پرواز میکرد و ما در مسیر فرودگاه بودیم. گفتم: _سفرتون خوش و بیخطر. انشاالله بهتون خوش بگذره! خانومی نگاهش را از من به آقاداریوش داد: _دیگه سفارش نکنم بهت… جون تو و جون رخساره… باز الهی شکر عقلشون رسید دانشگاهها رو قبل از انتخابات تعطیل کنن… حواست به این دختر من باشه. نذاری پاشه بره بیرونا! من هنوز داغ حسینم برام تازهست. طاقت یه داغ دیگه رو ندارم.
دانلود رمان عاشقانه,اجتماعی مرهم تنهایی اثری بینظیر از نسترن حمزه رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : مرهم تنهایی
تعداد صفحه : 645
نویسنده : نسترن حمزه
ژانر : عاشقانه,اجتماعی
دانلود رمان remember of him به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانمرهم تنهایی خلاصه رمان
گلبرگ ، زن مطلقهاے که از خانواده طرد شده و با دخترش به تنهایے زندگے میکند . ماجرا از نقل مکان گلبرگ شروع میشود و تعویض مدرسهے نوال . در پے این نقل مکان اتفاقاتے براے نوال میافتد که گلبرگ را وادار به پیگیرے این اتفاقات و …
گوشه ای از رمان مرهم تنهایی
شالش را روی سر مرتب کرد و سویچ را از روی جاکلیدی برداشت. -نوال بدو دیرت می شه. من تو ماشین منتظرم. از در خانه بیرون زد و کفش هایش را پا کرد. نگاهی به ساعت انداخت که هفت و سی و هشت دقیقه را نشان می داد. دیر شده بود و این نوال هم جديدا نسبت به زمان بی خیال شده بود. به گام هایش سرعت بخشید و چند پله ی موجود را به تندی گذراند. دوباره نوال را صدا کرد ودروازه را باز کرد، همزمان قفل ماشین را زد و سوار شد. دستکش های سفید رنگ را که برای پیشگیری از زبری دستانش استفاده می کرد، دست کرد و استارت زد. پر حرص، لگدی به سپر ماشین زد و با خشم زمزمه کرد: نیم استارتی که خورد چشمانش را درشت کرد. دوباره استارت زد که همان نتیجه عایدش شـد. دستکش ها را در آورد و از ماشین پیاده شد. عصبی فکر کرد این دیگه چه مصیبتیه سر صبحی”کاپوت ماشین را بالا زد و چشمی به اجزای موتور انداخت. هیچ از مشکل ماشین سر درنمی آورد و همین هم عصبانی اش کرده بود. دستی به پیشانی اش کشید و با دقت بیشتری نگاه کرد. صدای تکی که از دروازه آمـد متوجه اش کرد که نوال رسیده و حتما هم دیرش شده نظری به سوی نوال انداخت و متفکر، لب روی هم فشرد. -چیشد مامان؟ من دیرم شده ها! سری از روی استیصال تکان داد…
دانلود رمان عاشقانه ،انتقامی ،بزرگسال پارتی پردردسر اثری بینظیر از مونسا رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : پارتی پردردسر
تعداد صفحه : 1464
نویسنده : مونسا
ژانر : عاشقانه ،انتقامی ،بزرگسال
دانلود رمان خون بس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانپارتی پردردسر خلاصه رمان
در بازار برده فروشان برای بدنم قیمت گذاشتند…. فروخته شدم… به مردی خشن و متعصب… به قیمت گزافی خرید مرا… وبخاطر انتقامی کهنه ازم خواست…
گوشه ای از رمان پارتی پردردسر
دستم رو به لبه مبل راحتی ام گرفته و با گذاشتن پام روی زمین به ارامی از جا بلند شدم که همزمان صدای تقه های ارومی به درب سالن خورد. با تعجب به ساعت روی دیوار خیره شدم… تقریبا نیمه شب شده بود! کی می تونه باشه؟ عصامو زیر بغلم گرفته و ارام به سمت در رفتم. اینجاست که ادم باید قدر سالمتیش رو بدونه و من چقدر غافل بودم! دستم به دستگیره رسید که کیسی پارس کرده و پاچه شلوارم رو به دندان کشید… _عه کیسی نکن…الان میفتما! چرا اینجوری میکنی تو! الان وقت بازیه؟یکی از عصا هارو به دیوار تکیه داده و پاچه شلوارم رو از دهنش بیرون کشیدم. با دست به هال اشاره کرده و گفتم: _برو بشین اونجا !سریع! غرید و به گوشه هال رفت و نشست! دستگیره رو گرفتم و پایین کشیدم با باز کردن در متعجب به پرستو خیره شدم که دستش رو برای زدن زنگ بالا گرفته بود! _تو اینجا چیکار می کنی! من که به کیان گفتم… با دست کنارم زد و وارد خونه شد! _کیان سیخی چنده بابا !کارامو کردم اومدم! سری تکان دادم که گفت: _واقعا توقع نداشتی ولت کنم تنهایی که!…پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه , ایرانی زندگی غیر مشترک اثری بینظیر از دختر آفتاب رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : زندگی غیر مشترک
تعداد صفحه : ۵۱۲
نویسنده : دختر آفتاب
ژانر : عاشقانه , ایرانی
دانلود رمان نیلوفر آبی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانزندگی غیر مشترک خلاصه رمان
با مرگ هوشنگ وارسته شوک بزرگی به دو پسرش وارد میشود . او وصیت کرده که یکی از پسرانش با بلوط ازدواج کنند اما…
گوشه ای از رمان زندگی غیر مشترک
صدای همهمه که جلوی خانه باغ آقا بزرگ به گوش می رسید باعث شد گام ها سریعتر به دنبال هم روان شوند. با تعجب نگاهش را میان پرده های سیاهی که روی دیوار آویخته شده بودند می گرداند. مسیر طویلی طي شد تا به یک ساختمان دو طبقه ی قدیمی کلنگی رسیدند. جلوی در یک مرد قد بلند با موهای جوگندمی ای ایستاده بود. سر تا پا سیاه پوشیده بود. ابرو های کلفت و بهم پیوسته ای داشت. فاصله ی ابرو با چشمهایش کم بود و خشونت را در چهره اش به رخ میکشید.اما انقدر شکسته و گرفته به نظر می امد که خیلی روی چهره ی عبوسش تمرکز نکرد.بلوط در دل پوزخندی زد. با عمویش مشکل داشت. وای به حال جانش!!! بهادر از جلوی در کنار رفت و هر چهار نفر وارد خانه شدند. بوی حلوا و گلاب کل خانه را فراگرفته بود. چند زن در خانه می چرخیدند. مشخص بود که مراسم هنوز به طور جدی آغاز نشده است. شروین پسر یکی از همسایگان شان بود… باید به خودش اعتراف می کرد که به جز برادر و پدرش تنها جنس ذکوری بود که نسبتا برایش مهم بود. دیپلمه بود و در بوتیک فروش لوازم آرایشی کار می کرد. آنقدر ازاو رژلب و خط چشم خریده بود که پسرک هم کم کم رسم شماره دادن را به جا آورد و حالا یک سالی بود که او را می شناخت… وقتی دو ماه گذشته شروین به او پیشنهادازدواج داد و او هم با خانواده اش مطرح کرد و امیدوار بود همه چیز خوب پیش برود انگار در ابرها پرواز میکرد…صبح بعد از خرید نان تازه چای را دم کرد. صورت خواب آلوده ی بلوط و موهای آشفته اش را که با لباس بیرون میخواست از خانه خارج شود را از نظر گذراند…پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه , ایرانی , بزرگسال کتی اثری بینظیر از سوزان ام کولیج رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : کتی
تعداد صفحه : ۷۹
نویسنده : سوزان ام کولیج
ژانر : عاشقانه , ایرانی , بزرگسال
دانلود رمان ios به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانکتی خلاصه رمان
درباره دختر و پسری به نام کتی و متین هستش که از طریق چت با هم آشنا میشن . کتی بعد از یه مدت کاراش جور میشه که از ایران بره و طی اتفاقاتی متین میمیره و …
گوشه ای از رمان کتی
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه , اربابی , ایرانی , بزرگسال آمور و فیلیا اثری بینظیر از ساحل رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : آمور و فیلیا
تعداد صفحه : ۳۹۳
نویسنده : ساحل
ژانر : عاشقانه , اربابی , ایرانی , بزرگسال
دانلود رمان صوتی رایگان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانآمور و فیلیا خلاصه رمان
درباره امیلی دختر ۱۸ ساله خوش اندامی است که به پیشنهاد یک دوست وارد ماجرایی میشه تا …
گوشه ای از رمان آمور و فیلیا
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان #عاشقانه ساطور اثری بینظیر از ندای اجبار رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : ساطور
تعداد صفحه : 230
نویسنده : ندای اجبار
ژانر : #عاشقانه
دانلود کتاب n a به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانساطور خلاصه رمان
داستان درمورد یه پسرِ جوونه که پر از قانونای مزخرف تو زندگیشه، همیشه خوشه اما… تا حالا کسی دیده آدمای همیشه خوش، سختی توی زندگیشون نداشته باشن؟
گوشه ای از رمان ساطور
درست هشت سال و یازده ماه پیش این خانه را خرید. البته بعد از فروختن خانه ی قبلی اش… یا شاید بهتر است بگوید خاطرات قبلی اش!!! خاطراتی که هر لحظه عذابش میدادند که مبادا بقیهی چیزهایش را هم نیز از دست بدهد… بعد از رفتن مینا، در خانه ی جدیدش عُزلت گزید و هر از گاهی هم به او سر میزد… شاید یک ماه هم طول نکشید که خودش را
در دل امجد و پری جا کرد و به سیاوش میگفت داداش… به خودش آمد… جلوی در مجتمع بود…. ماشین را در پارکینگ گذاشت و به طبقه ی سوم آپارتمان شش طبقه ای رفت… خوبی آپارتمان این بود که کسی توی زندگی ات سرک نمی کشید… حتی اگر میمیردی هم کسی در خانه ات را نمیزد مگر آقای توکل!!! آن هم برای گرفتن پول شارژ و هزینه ی تعمیر آسانسور و…. اولین چیزی که در بدو ورود به خانه به چشم
میخورد یک مترسک نمایشی است… مترسکی که لباس ها و ماسک های تئاتر را رویش نصب میکند. لباس ها و ماسک های عجیب و غریب که هر کدامشان را همچون اعضای بدنش دوست داشت… این مترسک را درست در انتهای راهروی منتهی به اتاق ها جلوی یک قاب سه نفره از خودش و پدر و مادرش گذاشته بود. شاید اگر یک غریبه وارد خانه شود بترسد و با خود فکر کند یک دزد در انتها و تاریکی راهرو پناه گرفته …
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 15 هزار تومان
دانلود رمان انتقامی , ایرانی , عاشقانه , معمایی تژگاه اثری بینظیر از آرزو نامداری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : تژگاه
تعداد صفحه : ۴۷۸۳
نویسنده : آرزو نامداری
ژانر : انتقامی , ایرانی , عاشقانه , معمایی
دانلود رمان تژگاه رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان درتژگاه خلاصه رمان
درباه دختری قد و مغرور است که برای خونخواهی مادرش وارد یک شرکتی میشود ولی بر خلاف تصورش …
گوشه ای از رمان تژگاه
از آنجا مستقیم به کارخانه رفت تا جنس های جدید را ببیند… این همه مشغله برایش لازم بود تا کمتر به آن موضوع نحس فکر کند… آهی کشید و فردا روز ملاقات بود. مثل همین یک سال و شش ماهی که قضیه را کش داده بود، خودش هم کش آمده بود… مغزش، دست ها و پاهایش… و حتی قلبش… پس کی می توانست راحت سر روی بالشتش بگذارد و شبی بدون کابوس را بگذراند… شبی بدون جیغ های مأوا… بدون فریادهای ماهان و ناله های پدرش… گاهی فکر می کرد راجب ” آن ” مرد حق را ناحق کرده…در واقع تمام تقصیرات را گردن او انداخته و تاوان کثافت کاری های آن زن را از او ” گرفته… اویی که آنقدر هم بی گناه نبود، گناهش بی مادر کردن خودش و خواهر و برادر بی گناهش بود… آن زن لعنتی کدام گوری بود که ببیند ماهانش زیر تیغ است و روز به روز بیشتر آب می شود… آن روز که آن بلای ویرانگر آسمانی بر سر دخترش آمد کجا بود؟ حتی برای خاکسپاری هم تشریف نحسش را نیاورده بود و خوب می دانست اگر با این معراج رو در رو شود نابود می شود… به خاک سیاه می نشیند… باید درمورد ” آن ” مرد بیشتر میفهمید…ولی قطعا اکنون زمان مناسبش نبود… کارهای مهم تری داشت که باید به آنها رسیدگی می کرد… طبق معمول با وحشت از تخت پرید و عرق ریزان به طرف سرویس رفت… باید فکری به حال شب هایش می کرد… قطعا با این کم خوابی ها از پا در می آمد و دوست نداشت بخاطر کسالت کارهایش عقب بمانند… شلوارکش را کند و به حمام رفت… باید کمی در وان دراز میکشید تا این تنش را کم کند… آب را سرد و گرم کرد و داخل وان رفت.. گرمای آب او را به رخوت برد و چشم های خسته اش روی هم لغزیدند..پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه، اجتماعی روی خوش زندگی اثری بینظیر از صدای بی صدا رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : روی خوش زندگی
تعداد صفحه : 4106
نویسنده : صدای بی صدا
ژانر : عاشقانه، اجتماعی
دانلود رمان روی خوش زندگی pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان درروی خوش زندگی خلاصه رمان
دوغ رو بده من.دست دراز کردم و پارچ را به سمتش گرفتم، توی لیوانش ریخت و یک سره سر کشید. بالاخره چیکار میکنی؟ هیچی. یعنی چی هیچی؟ یعنی همین هیچی، کی میری دانشگاه؟ یساعت دیگه. بلند شدم به اتاقش رفتم، کتابهایش پخش زمین بود، همه را روی میزش مرتب چیدم، تختش را مرتب کردم، لباسهایش را آویزان کردم، چشمم به پاکت سیگارش افتاد که مثلا قایم کرده بود. نفس عمیقی کشیدم، شاید هرکسی بود برمیداشت و نصیحتش هم میکرد اما من را چه به نصیحت.
گوشه ای از رمان روی خوش زندگی
طلاق و طلاق گرفتن آسون نیست، حالا که تصمیمش رو گرفتی باید بتونی پاش وایستی، زن مطلقه بودن فکر میکنی راحته؟ من هر دیقه نمیتونم بالا سرت باشم، خودت باید یاد بگیری نگاه، انتخاب خودته… پدر من، داشت یادم میداد تا رهایم کند، تا آن نیمچه پدری که در حقم داشت را هم دریغ کند. نمیخواستم بیشتر از این در ماشینش بمانم، نگاهی به اطراف کردم، یک فروشگاه بزرگ دیدم، به بهانه ی خرید گفتم نگه دارد پیاده شوم. بمونه بعدا با آرمان میای، کار دارم نمیتونم واستم.زنگ میزنم بیاد دنبالم، واجبه خرید هام. همین… به همین راحتی پیاده ام کرد، حتی نگفت پول لازم دارم یا نه، حتی نگفت نگران نباشم بابت خرج و مخارجم… هیچ! آرمان بیچاره، آرمان نازنینم مطمعنا از حرف های بابا ناراحت بود، با او تماس نگرفتم، کل خریدم یک بسته چای بود، باقی مسیر را میتوانستم پیاده بروم. سرکوچه که رسیدم ماشین مهدی را دم در دیدم. چه میخواست؟! دوسال تمام برای این زندگی یک قدم برنداشت، حالا از جان من چه میخواست؟!کیسه ی بوکسش باشم برای کتک ها و توهم های مصرفش! آخ چه سخت بود مرد زندگی ات مرد نباشد و بدتر از آن گرفتار چنین چیزی باشد، اعتیاد! به دیوار تکیه دادم و منتظر ماندم برود، شاید داخل ماشین خوابش برده بود، بعید نبود، هیچ چیز از او بعید نبود. گوشی را برداشتم و با خانه تماس گرفتم، امیدوار بودم آرمان نباشد فقط میخواستم به خانم جان بگویم در را باز کند سریع بدوم داخل، نه اینکه از او بترسم، نمیخواستم روبه رو شوم. اما آرمان جواب داد.پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 15 هزار تومان
دانلود رمان ازدواج اجباری ،عاشقانه سفید برفی اثری بینظیر از شاداب حسنی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت قم رمان دانلود کنید
اسم رمان : سفید برفی
تعداد صفحه : 382
نویسنده : شاداب حسنی
ژانر : ازدواج اجباری ،عاشقانه
دانلود رمان سفید برفی با لینک مستقیم به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان درسفید برفی خلاصه رمان
دختری به اسم گلیا نه زشت و نه زیبا تو این دنیا زندگی میکنه .با مشکلات دست و پنجه نرم کرده ولی هنوز یکی دیگه از مشکلاتش مونده .توهان راد پسری با تیپ و قیافه ی نبستا خوب یه دفعه از راه میرسه .یا خدا این دیگه چه غولیه…پایانشم خوشه کسایی که از رمان همخونه ای خوششون میاد بخونن…
گوشه ای از رمان سفید برفی
سرم رو بالا آوردم و به گذشته ام فکر کردم، به گذشته ای که توش هیچ نقطه ی روشنی پیدا نمی شد. سه سالم بود که مامانم مرد. از دست کارهای بابام سکته کرد. بابام یه معتاد الکلی بود که هیچی جز عشق و حال براش مهم نبود. بیچاره مامانم چهارده سالش که بود به زور می شینه پای سفره ی عقد و یه سال بعد از ازدواجش هم خشایار به دنیا میاد. هفت سال بعد از خشایار هم نوبت منه. وقتی مامان رفت، پدرم گم و گور شد. هیچ وقت نفهمیدم چه بلایی سرش اومد. بعد از مرگ مامان، خشایار همه کسم و مثل کوه پشت سرم بود. هم برام مادر بود و هم پدر. وقتی بابا ناپدید شد، خشایار شروع کرد به کار کردن.
روزها کار می کرد و شب ها درس می خوند. بهش التماس می کردم که خودش رو خسته نکنه، اما همیشه در جواب خواهش من می گفت که الهی من فدات بشم خواهر کوچولو، تو تاج سرمی و روی تخم چشمم جا داری. برای تو کار نکنم، برای کی بکنم؟ نرگس، زن داداشم بود. دختر خیلی خوب و مهربونی بود؛ ولی هر چی نباشه من اون جا یک مزاحم بودم. اون جا خونه ی خشایار بود و مسلما نرگس دلش می خواست توی اون خونه تک و تنها خانمی کنه. یه شب که برای آب خوردن از اتاقم اومده بودم بیرون، صدای نرگس رو شنیدم که به خشایار می گفت گلیا تا کی می خواد این جا بمونه؟ نکنه می خواد تا ابد ور دل ما بشینه؟ آروم برگشتم توی اتاقم و مثل وقتی که بچه بودم، بدون این که صدایی تولید کنم شروع به گریه کردم.
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان