0

دانلود رمان عشق آتشین  از سوگند

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق آتشین pdf از سوگند با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان سوگند مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان عشق آتشین

داستان زندگی دو دوست به نام های اِلنا و ماریا که برای تحصیل از شـهر کوچیکشون

به نیوریورک مـیرن و کل مسیر زندگیشون تغییر مـیکنه ….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان عصیانگر

قسمت اول رمان عشق آتشین

با قدم های بلند مـیـدویـدم و ماریا هم به ناچار دنبالم مـیومد …

هیچ وقت تا این حد تـو زندگیم خـوشحال نبودم مـیخـواستم هرچه زود این خبر خـوب رو به ادوارد بدم …

به سمت ماریا برگشتم و گفتم :

هنوز باورم نمـیشـه ما تـوی دانشگـاه روچستر نیویورک قبول شـدیم …

چند قدمـی بیشتر نمونده بود تا به خـونه ادورد برسیم …

نفس کم اورده بودم اما نمـی خـواستم لحظه ای بایستم چند قدمـی که مونده بود رو دویـدم و جلوی در

خـونهی ادوراد ایستادم تا ماریا هم بهم برسه …

خیلی طول نکشیـد که ماریا بهم رسیـد و همنجور که نفس نفس مـیزد گفت :

اوه لعنتی …. کم مونده …. قلبم از دهنم …. بیرون بیاد ….

از تیکه تیکه حرف زدنش خندم گرفت و گفتم :

خب دیگـه رسیـدیم انقدر ُغر نزن

نفسشو محکم بیرون داد و گفت :

منتظر چی هستی چرا زنگ رو نمـیزنی ؟

نگـاهی به ساعتم انداختم و گفتم :

مادر و پدر ادوارد مسافرت هستن و فکر نکنم این موقع صبح ادوارد بیـدار باشـه …

ماریا به سمتم حمله ور شـد و با اعصبانیت گفت :

تـو یه احمقـی اِلنا ، پس چرا تا اینجا منو دنبال خـودت کشوندی ؟

از حرفش خنده ام گرفتـه بود اما جلوی خنده امو گرفتمو گفتم :

آروم باش ، ادوارد همـیشـه یه کلیـد زاپاس بیرون خـونه قایم مـیکنه االن پیـداش مـیکنم …

به سمت گلدون هایی که کنار نرده های حیاط بود رفتمو شروع کردم به گشتن ، خیلی وقت نبود با

ادوارد رابطه داشتم اما به خـوبی مـیشناختمش …

دنبال ولیـد مـیگشتم که با صدای ماریا

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان