قم رمان
دانلود رایگان رمان قدیمی pdf
دانلود رمان ملکه کوچک 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ملکه کوچک pdf از نامشخص با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نامشخص مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان ملکه کوچک

عمارت مثل همـیشـه شلوغ بود و زندگی جور دیگـه ای تـوش جریان داشت‌

اینجا همه برای خان و خانزاده ها حتی نفس مـیکشیـدن

اینجا همه فقط درحال جلب کردن رضایت خانواده ی خان بودن

بی تـوجه به هرکسی که تـوی محوطه ی عمارت بود داخل عمارت شـدم

با دیـدن برادرکوچیکترم که طبق معمول مشغول صحبت با یکی از رعیتـها بود سری برای سلام تکون دادم و ازش فاصله گرفتم

این آدم انگـار اصلا خانزاده نبود وخـون خان تـوی رگـهاش جریان نداشت

بیشتر وقتشو با رعیتـهای و مشکلات ریز و درشتشون سپری مـیکرد

برعکس من بیشتر طول هفتـه رو تـوی شـهر بودم و به کـارای خان رسیـدگی مـیکردم

به سمت اتاقم رفتم و تـوی مسیر از سودابه مـیز غذای مفصلی خـواستم

چشمـی گفت و به سرعت به سمت اشپزخـونه رفت

وارد اتاق شـدم و کتم و از تنم در اوردم…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان ملکه کوچک

ﺻدای ﻓرﯾﺎدش از درد ﺗوی ﻣﺑل ﺧﻔﮫ ﺷد و ﻣن ﺑﯾﺷﺗر ﻓﺷﺎر دادم ﺗﺎ ﺗﻣﺎﻣﺷو داﺧﻠش ﺣس ﮐﻧﮫ

ﮐﺎﻣل ﮐﮫ اﯾﻧﮑﺎرو ﮐردم دﺳﺗﻣو از روی ﺳرش ﺑرداﺷﺗم و ﮐﻣرﺷو ﮔرﻓﺗم

ﮔرﯾﮫ ھﺎی ﺑﻠﻧدش ﺑرام ارزﺷﯽ ﻧداﺷت

ﺑدون اﯾﻧﮑﮫ ﻣﻧﺗظر ﺑﺷم ﮐﻣﯽ ﺟﺎ ﺑﺎز ﮐﻧﮫ ﺧودم و ﺑﮭش ﮐوﺑﯾدم و اون ﻓرﯾﺎدش ﺑﮫ آﺳﻣون رﻓت

اﻗﺎاااا ﺗوروﺧدا درد داره _ ﻏﻠط ﮐردم

اﻗﺎ ﻧﮑﻧﻧﻧن درد داره

ھﯾﺳﺳس_ ھﯾوا ھر ﭼﻘدر ﺑﯾﺷﺗر ﺣرف ﺑزﻧﯽ و ﺗﻘﻼ ﮐﻧﯽ ﺑﯾﺷﺗر طوﻟش ﻣﯾدم، ﭘس ﺧﻔﮫ ﺷو ﺗﺎ ﻋﺻﺑﺎﻧﯾﺗم ﺑﺧواﺑﮫ

ﺧﻔﮫ ﺷد و ﻓﻘط ﺻدای ﮔرﯾﮫ و اخ و ﻧﺎﻟﮫ اش از درد ﺧوﻧﮫ رو ﭘر ﮐرده ﺑود

ﻧﻣﯾدوﻧم ﺑرای ﺗﻧﺑﯾﮫ ﺑود ﯾﺎ ﻋﺻﺑﺎﻧﯾت ﮐﮫ اﻧﮕﺎر ﻗرار ﻧﺑود اﻣﺷب ارض*ا ﺑﺷم

ازش ﺑﯾرون ﮐﺷﯾدم روی ﻣﺑل ﻧﺷﺳﺗم و ﺑﻐﻠش

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

  • مجید
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
قم رمان
بهترین سایت دانلود رمان
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " قم رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.