برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سیبل pdf از سعیـده نعیمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سعیـده نعیمـی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اکشن/پلیسی
خلاصه رمان سیبل
حسین بعد از گذشت چند ماه از فرار مهرداد به همراه ساغر هنوز ناامـیـد نشـده و
به دنبال پیـدا کردن راهی برای بازگرداندن ساغر است اما در این بین نمـی داند که
مهرداد سنایی مدتی است به ایران بازگشتـه و بعد از ملحق شـدنِ دوبارهاش به باند
کـار قاچاق را از سرگرفتـه
رمان پیشنهادی:دانلود رمان تیری در مسیر سعیـده نعیمـی
قسمت اول رمان سیبل
حسین دست هایش را مشت کرده و با ناخنش پوست کنار انگشت
شصتش را مـی کند از این مجلس به ظاهر دور همـی و مـیهمانی ساده
حرصش گرفتـه بود
حسین جان ساکتی کـارو بار چطوره؟
با صدای پدر زحل نفس عمـیقـی کشیـد و دست از سر پوست بیچاره اش
برداشت؛لبخندی روی صورت بی حوصله اش نشاند و کوتاه جواب داد:
شکر خـوبه
خدا خیرتـون بده که اگـه امثال شما نباشن نمـیشـه زندگی کرد
چندشب پیش اراذل اوباش تـوی محله ما اغتشاش کرده بودند نیروهای
پلیس اومدن جمعشون کردند
آرنجش را نشان داد و ادامه داد:هرکدوم یه قمه داشتند به چه بزرگی،
خدا رحم کرد کسی طوریش نشـد ترفیع نگرفتی هنوز؟
فعال خیر
مادرش که از تعریفات آقای بهمنی به وجد آمده بود با هیجان گفت:
مـیگیره ان شاءهللا پسرم ماشاءهللا عرضه شو داره
بله حتما همـینطوره از وجناتشون پیـداست
حسین که تا به آن لحظه سعی کرده بود حتی نیم نگـاهی هم به زحل
نیاندازد، از گوشـه ی چشم نگـاهش کرد که کنار سونیا و غزل نشستـه
بود در دلش هیچ حسی نسبت به او نداشت چطور مادر و عمه اش
فکر مـی کردند با چند جلسه مـیهمانی و دیـد و بازدیـد این دختر مـی تـواند
دلش را به دست بیاورد چشمان زحل نگـاهش را شکـار کرد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید