قم رمان
دانلود رایگان رمان قدیمی pdf
دانلود رمان آرامش تقلبی  از ر.حسینی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آرامش تقلبی pdf از ر.حسینی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ر.حسینی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/طنز

خلاصه رمان آرامش تقلبی

وارد فرودگـاه شـدم نگـاهی به اطراف انداختم

با دیـدن اسمم به طرف اون شخص رفتم

یه دختر با موی کوتاه بلوند و چشمای سبز

وقتی بهش رسیـدم

لبخند زیبایی زد و دستشو جلو آورد

قسمت اول رمان آرامش تقلبی

سلام من مارالم قراره شما رو همه جا بگردونم

تا با اینجا آشنا بشین

سلامـی کردم و منتظر شـدم در رو برام باز کنه

نگـاهی به اطراف انداختم

مـی‌تـونستم نگـاه متعجبشو روی خـودم حس کنم

با کلافگی گفتم:نمـی‌خـوای در رو باز کنی یا بایـد بیشتر وایسم؟

چشمای سبزش گرد شـدن و به خـودش اشاره کرد:

م…من در رو براتـون باز کنم؟ داد زدم:

مـگـه به جز تـو هم شخص دیگـه‌ای اینجا هست؟

زود باش دیگـه پاهام خستـه شـدن

با دادی که زدم انگـار ترسیـد سریع جلو اومد و در رو باز کرد

سوار شـدم که دختره هم در رو بست و خـودش هم سوار شـد

از هر جایی که رد مـی‌شـدیم

دختره تـوضیحی مـی‌داد و مخمو مـی‌خـورد

نگـاه سردی بهش انداختم که دهنشو بست

خـودم دارم مـی‌بینم جاهای جدیـد رو،

پس دیگـه نیازی نیست دهنتـو باز کنی

بدون تـوجه به چشمای مبهوتش نگـاه ازش گرفتم

و دوباره به بیرون خیره شـدم

شایـد از اینجا متنفر باشم ولی به همون اندازه دلم تنگ شـده بود

با تـوقف ماشین نگـاهی به خـونه‌ی رو به رو انداختم

یه خـونه‌ی بزرگ و شیک که به عمارت شبیه بود

شایـد هم خـود عمارت بود

راننده در رو باز کرد که پیاده شـدم رو به همون دختره گفتم:

خـونه رو کی عوض کردن؟ تقریبا سه سالی مـیشـه

سر تکون دادم و وارد حیاط شـدم

یه حیاط خیلی بزرگ…

 

رمان های پیشنهادی:

رمان شش برادر

رمان منو اذیت نکن

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سوگل  یهدا رضایی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سوگل pdf یهدا رضایی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان یهدا رضایی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان سوگل

قصه ی یک درد دردی که تلنبار شـده در وجود

دختری از جنس من از جنس تـو..

دختری که به دنبال تکیه گـاهی محکم تکیه مـی کند به شانه یی

که جزپشیمانی وعذابی بیشتر نتیجه یی برایش ندارد///

ودراین بین مردی که در زندگیش پیـدا مـی شودکه در

هرکجا ودر هرلحظه نقش مـی زند شور را درقلبش..

اماآخر این دوراهی زندگی به کجا مـی رسد..

به تکیه گـاه سستی که محرمش است یا نامحرمـی که

هرلحظه تزریق مـی کند به وجودش امنیت را…

 دانلود رمان چشمات سگ داره مسیحه زادخـو

متن اول رمان سوگل

همـیشـه نبایـدحرف زد

گـاه بایـدسکوت کرد

حرف دل گفتنی نیست!

بایـدآدمش باشـد

کسی که بایک نگـاه کردن،به چشمت

تاتـه بغضت رابفهمد..

سکوت وسیاهی شب روي سرم پرده انداختـه بود.

شب رو دوست داشتم به خاطرهمـین سکوت وسیاهیش.

اماامشب قرارنبوداین سکوت هم آرومم کنه.

چون صداي جیرجیرکی خلوتموبرهم مـیزد.

نوري منومتـوجه خـودش کرد.

به تلفن همراهی که هدیه شـهرام بودنیم نگـاهی انداختم.

کنارم روي زمـین بود.

به اسمش که به حروف لاتین روي صفحه ي تلفن

همراهم حک شـده بودخیره شـدم.

اصلاآمادگی نداشتم بازهم دلیل تراشی و

حرفاشوبشنوم که سعی مـی کردگند کـاري هاي

مادرشوبپوشونه،نه امشب روبایـدبه ذهنم استراحت مـی دادم.

نمـی خـواستم بازهم ذهن خستـه م رودرگیر حرفاشون کنم.

حرفهاي زهردار مادرش وتـوجیحات مزخرف خـودش.

صداي بم ومحکم سامان ازمقابلم به

گوش رسیـد.-:چرااینجانشستی خـواهري؟

تـوي تاریکی هیکل وچهره شونمـی دیـدم.

کمـی نزدیک ترشـد.

زیرنورمهتاب چهره ي قشنگش مـی درخشیـد.

کنارم روي زمـین نشست وگفت:ناراحتی خـواهرگلم مربوط به شـهرامه؟

به ستاره هاي درخشان تـوآسمون خیره شـدم وگفتم:

یه جورایی،گـاهی اوقات فکرمـی کنم واقعاانتخابم

از روي بی فکري وفقط به خاطراین بود که ازنق زدناي مامان

راحت بشم،انگـاري انتخابم اشتباه بوده

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق مافیایی  لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق مافیایی pdf لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

موضوع رمان: عاشقانه،مافیایی

خلاصه رمان عشق مافیایی

#رها دختری از یک خانواده ی معمولیه و فوق العاده سرسختـه… با خانواده اش سر ناسازگـاری مـیزاره…

پاروی تمام خـواستـه‌هاش مـیذاره و تصادفا با یه ادم اشنا مـیشـه و مسیر زندگیش رو تغییر مـیـده…

اما طولی نمـیکشـه که تـوی این راه ؛ گرفتار عشق مـیشـه اونم به #آراس که متـوجه مـیشـه

یه مافیایی خطرناکه و پلیس ترکیه دربه‌در دنبالشـه و اون برای نجات

#آراس دست به هر کـاری مـیزنه هر کـاری .

پارت گذاری در اینستاگرام شاهین مگ

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان خدمتکار من  از فاطمه2000 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خدمتکـار من pdf از فاطمه۲۰۰۰ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان فاطمه۲۰۰۰ مـیباشـد

موضوع رمان:خدمتکـاری/عاشقانه

خلاصه رمان خدمتکـار من

داستان راجب یه دختره که خانوادشو تـو بچگی از دست مـیـده و مـیره پیش عموش تا زندگی کنه

ولی چون خانواده ی عموش اذیتش مـیکردن از خـونه ی عموش فرار مـیکنه و

برای اینکه بتـونه زندگی کنه مـیره خـونه ی این و اون کـار مـیکنه تا اینکه صاحاب خـونه اش تصمـیم مـیگیره که

خـونشو خراب کنه واز اول بسازه و دختر داستان بایـد از اون خـونه مـیرفت ولی کجا؟

تا اینکه تـوسط یکی از دوستاش کـاری بهش پیشنهاد مـیشـه که بره خدمتکـار

یه خـونه ی بزرگ بشـه و همونجا هم زندگی کنه در اونجا

با پسری مغرور آشنا مـیشـه که سرنوشتش عوض مـیشـه ….

رمان پیشنهادی:دانلود رمان اربابی در ایران قدیم مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان خدمتکـار من

نگـاهش را به چشم های خیس و اشک بارخـواهرش دوخت

طاقت دیـدنِ این چشم های خیس را نداشت

دلش طاقت نیاورد و دست های خـواهرش رادر دست گرفت

نگـاهِ طوسی و مغمومش را در نگـاهِ سبز

و خیسِ خـواهرش دوخت آرام و بالحنِ کشـداری گفت:

_گــــــریه نکن رهــــــــــا این آخریشــــــه قول مـیـــدم بعد از این یــــکی دیگـه نخــورم

باشـه

رهــــا؟

رها باصدایی که بابغض و ناراحتی همراه بود گفت:

_ولی آخه

رهام انگشت اشاره اش را روی لب های رها گذاشت و باصدای آرامـی گفت:

_هیـــــــش گفتم که آخریشـه!

وبدون این که اجازه ی حرکتی به او بدهد مایعات درون جام را همان طور که نگـاهش را

به آیـدا دوختـه بودیک نفس سر کشیـد

آیـدا که نگـاهش را به رهام دوختـه بود با دیـدن نگـاه رهام به خـود با ناز لبخندی زدو به

او چشمکی تحویل

داد و درخـواست امـیر پسری که کنارش بود را برای رقص

پذیرفت و باهم به جمع رقصندگـان

پیوستند

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ریشه در حسرت  از نیایش یوسفی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ریشـه در حسرت pdf از نیایش یوسفی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رماننیایش یوسفی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان ریشـه در حسرت

این داستان روایتگر زندگی دختری زیبا به نام رویاست که فراز و نشیب‌های زیادی

در زندگی‌اش رُخ مـی‌دهد دختری از خانواده‌ای متعصب و متدین که به دست یکی

از تبهکـارهای بنام دزدیـده مـی‌شود و بارها ترس ریختن آبرویش را تجربه مـی‌کند

روزگـار، دخترک داستان ما را در مسیر جدیـدی قرار مـی‌دهد؛

اما بایـد دیـد در آخر این بازی سخت، پایان خـوشی برای

دختر قصه ما رقم مـی‌خـورد و یا رویای قصه‌ی ما بایـد از تلخی آن کـام بگیرد

رمان پیشنهادی:دانلود رمان نفوذی نیایش یوسفی

قسمت اول رمان ریشـه در حسرت

شمارش معکوس روز، کمکم به صدا درآمد و ماه خـود را

برای خـودنمایی در آسمان شـهر با آن خانههای آجری که

مردمانش غافل از زحمت خـورشیـد و ماهش بودند، آماده مـیساخت

هر چند هنوز خـورشیـد گرمای خـود را از زمـین دریغ نمـیکرد و

گویی مـیخـواست بذرِ گرمایش را در دل آجرهای آن شـهر

بنشاند، دختری زیبا که از خشم، چشمان آبیرنگش و

حشیتر از همـیشـه شـده بودند، با قدمهای بلند از آن خانه که بر

محیطش شیطان غلبه کرده بود، خارج مـیشود

نفسهای عمـیقـی که مـیکشیـد هم نمـیتـوانست از شـدت عصبانیتش کم

کند نتیجهی دروغگفتن به آقاجانش چه شـد

دیـدن شیطانهایی که در هم مـیآمـیختند

قدم تند کرد و درحالی که دست خـواهرش را در دست

گرفتـه بود، وارد کوچه شـد نگـاهی به اطراف انداخت گویی

خانههای سربهفلککشیـدهی آن منطقه نفس از او مـیگرفت

از عصبانیت مـیلرزیـد و کنترلی روی اعصابش نداشت با

همان چهرهی غضبآلود سوی مـینا برگشت:

 بیشعور اون همه اصرارت برای اومدنم به اینجا فقط دیـدن آشغاالی تـوی اون خـونه بود

با دست به در بزرگ مشکی پشت سرش که چند لحظه قبل از

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان خواستن اجباری جلد دوم  از فاطمه غلامی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خـواستن اجباری جلد دوم pdf از فاطمه غلامـی

با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

 موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان خـواستن اجباری جلد دوم

رد اشک روی گونش بود الهی فداش بشم و این روزو نبینم………

صورتشو نوازش کردم که چشماشو باز کرد

خـواست جیغ بزنه که دستمو روی دهنش گذاشتم،زل زد تـوی

چشمام………

……

مـینا

این اینجا چیکـار مـیکرد

دستشو گذاشتـه بود روی دهنم نمـیتـونستم حرف بزنم.

دلم مـیخـواست جیغ بکشم بگم اینجا چه غلطی مـیکنی.

آروم آروم دستشو پایین کشیـد برخالف تصورم نمـیتـونستم جیغ

بکشم…..

انگـار زبونم بستـه شـده بوده بود

خـواست دستشو روی صورتم بکشـه که سرمو تکون دادم…….

صداشو شنیـدم:مـینا

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نت های هوس

دانلود رمان خدمتکـار هات من

دانلود رمان فرفری وحشی

دانلود رمان حسابدار زیبا

قـیمت این رمان ۸ هزار تـومان مـیباشـد

اگر از لینک موفق به خریـد رمان نشـدیـد مبلغ ۸ هزارتـومان رو به شماره کـارت

بنام شورکی

انتقال دهیـد و پس از خریـد ۴ رقم آخر کـارت + نام رمان رو به شماره ۰۹۱۷۴۹۵۵۷۲۷ ارسال کنیـد .

(پس از تاییـد فورا لینک دانلود برای شما ارسال مـیشود)

√ دریافت فوری پس از خریـد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

 دانلود رمان تقاص دل

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

 دانلود رمان تقاص دل pdf از ش۸۰ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ش۸۰ مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

 رهام که نامزدش تـوسط باندی به قتل رسیـده، سعی مـی‌کنه انتقامش رو از اون‌ها بگیره؛ مجبور مـی‌شـه خـواستـه‌های اون‌ها رو انجام بده که حتی فکرش رو هم نمـی‌تـونه بکنه. کـارهایی که حتی ممکنه باعث….

خیلی جالبه پیشنهاد مـیکنم حتما دانلودش کنین

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان جنایت با طعم عشق  از شیرین سعادتی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان جنایت با طعم عشق pdf از شیرین سعادتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان شیرین سعادتی یباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/پلیسی

خلاصه رمان جنایت با طعم عشق

تـو گذشتـه اتفاقاتی افتاده و حالا یه سرگرد زخم خـورده دنبال قاتل پدرشـه و یه

دختر معصوم که داره قربانی مـیشـه سرنوشت این دو نفر چی مـیشـه!

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان طلسم چشمهایش شیرین سعادتی

قسمت اول رمان جنایت با طعم عشق

روبه روی آینه اتاقم ایستاده بودم و با ذوق دستم رو بین موهای رنگ شـده ام

مـیکشیـدم

امروز صبح مادرم باالخره بهم اجازه داد که موهام رو رنگ کنم

اونم نه یه رنگ معمولی، یه رنگ خاص رنگی که به چشمهام

مـیخـورد ترکیبی از خاکستری و نقره ای

موهام تا کمرم بود و مشکی رنگ بود

هیکل ظریف و قد نسبتا بلندی داشتم که همه این ها از مادرم بهم رسیـده

بود

مادرم واقعا زن زیبایی بود، حتی االن هم هست

اما چشمهام به پدرم رفتـه بود این رو از عکسهاییکه ازش داشتم فهمـیـده

بودم

تاحاال از نزدیک ندیـده بودمش هیچی ازش نمـیـدونم

حتی یک بار هم تـو آغوششنرفتم حتی نمـیـدونم زنده است یا ؟

نمـیـدونستم چرا نیست،مادرمم در این باره هیچوقت حرف نزد

تـو بچگی وقتی ازش مـیپرسیـدم که چرا من بابا ندارم؟ یا اینکه کجاست؟

جوابی بهم نمـیـداد و با بازی های کودکـانه حواسم رو پرت مـیکرد

ولی کم کم که بزرگ شـدم و با درک نگرانیه تـو چشمهاش فهمـیـدم که

هیچوقت نبایـد در این باره سوال کنم

از پدرم فقط چندتا عکس دارم که هر وقت دلتنگش مـیشم ، تـو ب*غ*لم

مـیگیرمشو اشک مـیریزم و دردودل مـیکنم

پدرم مرد جذابی بود بیشترین جذابیتش هم تـو چشمهاش بود که به یادگـار

برای من گذاشتـه بود

مامان:ریمــــا دخترم،بیا ناهار حاضره

با شنیـدن صدای مادرم که اسمم رو صدا زد لبخندی نشست روی ل*ب*م

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ترنم  از ریحانه فلاح مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ترنم pdf از ریحانه فلاح مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان ریحانه فلاح مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/معمایی

خلاصه رمان ترنم

ترنم دختر خـوبیه وکمـی شیطون حرف زور رو قبول نمـیکنه برای هر حرفی جوابی داره

خانوادشو دوس داره اما به خاطر دانشگـاه ازشون دور مـیشـه ازکرمان مـیاد تـهران وتـو

دانشگـاه اتفاقـی مـیوفتـه بعد از یکی دوهفتـه خبرمـیـدن داداشش مـیخـواد نامزد کنه و بر مـیگرده

کرمان که اتفاقاتی مـیوفتـه که باعث مـیشـه اتفاقـی تـویه وجود این دختر رخ بده

رمان پیشنهادی:دانلود رمان پاراهور مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان ترنم

آخ بیتا زود باش دیر شـد دیگـه داریم مـیریم دانشگـاه عروسی که نمـیریم بیتا دختر خالمه

برعکس من خیلی به غرو فرش مـیرسه اما من عاشقِ جین و تی شرت و تاپهایِ رنگیِ دخترانه ام

شایـد اسپُرت بودن سالهاست از مُد اُفتاده است ولی من همان دخترِ آن دورانم من همـینم و ساده بودنم

را به همـین سادگی دوست دارم و ساده خـواهم ماند من سادگیم را به هیچ حس و مُدی نخـواهم فروخت

بیتا:وایسا بابا من که مثل تـونیستم بزار به خـودمون برسیم بلکه یه حاجتی شـداز ترشیـدگی در امان موندیم

والا اگـه بخـواد حاجتی شـه با این غرو فر نمـیشـه ساده که بهتره از اتاق اومد بیرون درحالی که مـیرفتیم

بیرون گفت:اما پسرای امروزی دوست دارن دختر به خـودش برسه نه مثل تـو اوی مـگـه من چمه خیلی هم

دلشون بخـواد چه اعتماد به سقفیم داره آخه دخترخـوب کی همـیشـه کتـونی مـیپوشـه بابا حداقل تمو دانشگـاه

یه کفش خـوشمل عروسکی بپوش بیخـودی حرف نزن تیپ من بهترین تیپه هردو ساکت شـدیم ورفتیم

سرکوچه همـین که رسیـدیم قبل از این که ماشین بیاد بیتا:ببینم نکنه تـوتـوی عروسی خـودتم مـیخـوای

کتـونی بپوشی ها؟ خندیـدم و یه ماشین گرفتم سوار شـدیم و پیش به سوی کسب علم ازنوع هنر

بیتا دختر یکی یـدونه خاله بهارمه باهم …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان همدم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان همدم pdf از ghazaleeMAH با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ghazaleeMAH مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/خدمتکـاری

خلاصه رمان:

در مورد دختریه ک یه مادر مریض و یه دختر عقب افتاده داره و کلی مشکل

خدمتکـار یه پسر پولدار مـیشـه و اتفاقایی که واسش مـیفتـه…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
قم رمان
بهترین سایت دانلود رمان
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " قم رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.